قاسم برجسته
پاسخ های انجمن ایجاد شده است
اگر اصل ازادی در یادگیری را در نظر بگیریم، مناسب تر است به انتخاب های کودک توجه کنیم و نیازهای او را در اولویت قرار دهیم. این نیازها می توان بازتابی از علایق و تجربه ها و نگرش ها …. باشد که باید فرصت بروز و ظهور پیدا کند.
باید همه شرایط را سنجید، به نظر من در یک بازه زمانی مثلا یک ماه اصلا تدریس نکنیم مساله ساز خواهد شد . من موافق نیستم .اکر فشار درسی در جلسه های اول کم باشد و بر ارتباط موثر بیشتر توجه شود خیلی بهتر است. به نیاز ها و خواسته های درسیر دانش آموزان توجه شود عالی هست . آنچه که از قبل لازم هستند بدانند . سعی شود اسم کوچک بچه ها را حفظ کنیم و با ا نها را با اسم کوچک و محبت آمیز صدا بزنیم .
عدم آگاهی والدین از روشهای یادگیری فعال در کلاس درس، این که بخواهند بچه هایشان سریع یادگیرند. معلم ریاضی باید جزوه بده، …… آنچه که می توان فرهنگ یادگیری منفعل اسمش را گذاشت یک چالش اساسی در مواجه با پیشبرد روشهای تعاملی و گفت و گویی هست. اما یک چالش که مربوط به نمره دانش آموزان بود و خواست خانواده برای نمره های بالا ، توجه صرف به نمره که باعث می شد، رشد و پیشرفت را در نظر نگیرند و بار و فشار اضافی به دانش آموزان منتقل کنند. و دانش آموز در حال پیشرفت مورد حمایت عاطفی لازم قرار نگیرد.
داستان خیلی خوبی هست و می تواند مشارکت برانگیز بحث و گفت و گو برای دانش آموزان باشد.
نقش مراقبتي معلم چقدر مي تواند مهم باشد.اميدوارم تلنگري باشد بر همه ما معلمان بر توجه به اخلاق مراقبتي و چالش آن در مدرسه.متاسفانه وجود جو امتحاني و رقابتي در مدارس پرداختن به مسايلي از اين دست را سخت مي كند و نياز به انرژي بيشتر دارد.اما اين مساله اساسي هست.
آگاهی از مدل های فکری خودمان و به تعلیق در آوردن، تغییر جهت دادن آن ، توقف کردن و به عقب بازگشتن و دوباره دیدن امور یکی از عمیق ترین چالش هایی است که بشر با ان روبرو بوده است. یکی از مهارت مهم معلم در فرایند تدریس_ یادگیری به تعلیق در آوردن باورها است.
به نام خداوند جان و خرد
تفکر استراتژیک در کلاس درس
الزماتی وجود دارند که ما را به بازاندیشی ،بازسازی،بازآفرینی سیستم آموزشی موجود دعوت می کنند.واکنش های آموزشی کم عمق پاسخگوی تغییرات گسترده اجتماعی نیستند آیا ما برای زندگی در این دنیا آماده شده بودیم ؟دنیای اینده چطور دنیایی خواهد بود؟ ایا ما دانش آموزان را برای زندگی در بیست سال دیگر آماده می کنیم؟ پاسخ های رضایت بخشی برای این پرسش ها وجود ندارد. یکی از الزامات اشاره شده در بالا که، گله خیلی از متخصصان و ذغدغه مندان آموزش است کاهش کیفیت آموزشی است در خیلی از کشورهای در حال توسعه به واسطه تنگناهای اقتصادی و در نتیجه کاهش سرانه آموزشی کیفیت فرایند فرایند تدریس-یادگیری کاهش یافته است هنگامی که که هزینه سرانه کاهش می باید از یک سو به طور مستقیم بر نسبت معلم به شاگرد تاثیر می گذارد از سوی دیگر، بحرانهای اقتصادی بر در آمد واقعی معلمان تاثیر می گذارد، این امر انگیزه معلمان را تحت تاثیر قرار می داده و سرانجام کیفیت تدریس- یادگیری را متاثر می کند. در خیلی از کشورها که گزینه نوآوری آموزشی به اجرا در می اید، به واسطه عدم حمایت صمیمانه معلمان، عدم توجه به برنامه ریزی های لازم و نبودن ساختارهای مناسب، هدف نوآوری تحقق نمی یابد. با تغییرات جزیی نمی توان در نظام آموزشی تحول ایجادکرد.نقش آموزش در جامعه مهم است و یک تحول اساسی در استانه قرن بیست و یک بیش از بیش احساس می شود.با توجه به تجربه کشورهای موفق در دو دهه اخیر، برنامه ریزی استراتژیک در نظام های آموزشی کشورهای گوناگون به عنوان یک رویکرد موفق شناخته شده است.کاربرد برنامه ریزی استراتژیک در نظام های آموزشی امکان میدهد که برنامه ریزان به صورت فراکنشی و نه واکنشی به استقبال آینده بروند، و در این گذار، انسان، تکنولوژی و محیط زیست را به صورت یک مجموعه در نظر گیرند.(دید گاه کلنگر)
برنامه ریزی استراتژیک یک فرایند پویا است. با درونگری نسبت به واقعیات و موقعیتهای موجود، راهبردها و تکنیکهای موثری برای رسیدن به فردای بهتر را ارایه می کند. با برنامه ریزی و تفکر استراتژیک به جای برنامه ریزی واکنشی می توانیم فاتحان و عاملان تغییر پیش- گستر باشیم و یا مغلوبان عکس العمل . برنامه ریزی استراتژیک اینده نگر است و نیت آن آفرینش اینده ای بهتر است. و آموزش را به طور موثر در خدمت جامعه به عنوان متقاضی قرار می دهد. به اثربخشی (انجام کار درست) نظام آموزشی در بهبود جامعه کمک می کند. می توانیم با درهم تنیدن روشهای آموزشی سودمند کهن و نو ،پیامدهای نظام آموزشی را متحول کنیم تا با موفقیت ما را، به سوی نسلهای اینده هدایت کنند. در برنامه ریزی استراتژیک با سه گروه عمده ، سازمان، افراد یا گروههای کوچک در سازمان و جامعه مرتبط هستیم . به بیان دیگر متقاضیان برنامه ریزی استراتژیک این سه گروه هستند. و برای اثرگذاری آن میتوان سه سطح ، خرد، کلان و فراسوی کلان در نظر گرفت .باید برنامه را طوری انتخاب کرد که هر سه گروه را شامل شود اما باید توجه کرد که اولویت بر وضعیت بهتر حال و آینده جامعه متمرکز است به بیان دیگر آموزش در خدمت جامعه باید باشد. رسالت نهادهای آموزشی در این است که مردم را یاری دهند تا خودکفایی ، اتکا به خود و عضو فعال و سازنده جامعه بودن در آنها رشد کند. یعنی تاکید بر سطح فراسوی کلان یا جامعه هست وسپس به دنیال آن سازمان و فرد در نظر گرفته می شود. آموزش در هریک از سطوح نظام، تنها یک تجربه یادگیری نیست. مربیان و نهاد های آموزشی مسئولیت دارند تا مهارت ها، دانش و ارزشهایی را که برای شکل پذیری شهروندان ضروری است، را در آنان پرورش دهند و فرد را در چهارچوب آینده مد نظر قرار می دهد.هر آنچه که به زندگی فرد در اینده معنا می دهد. یعنی تمرکز بر واقعیاتی در خارج از کلاس ، هدف غایی برناممه ریزی آموزشی آفرینش اینده ای بهتر برای افراد، گروهها، سازمانها و اجتماع است. این مقدمه به نسبت طولانی که با نگاه به کتاب برنامهریزی استراتژیک درنظامآموزشی تالیف راجر کافمن و جری هرمن نوشته شد ه است تلاش دارد برا ی باز خوانی یکی از تجربه های کلاسی من که در مجله رشد معلم به نام حس خوب فهمیدنچاپ شده راهی را باز کند تا این تجربه از دیدگاه برنامه ریزی استراتزیک و تفکر استراتژیک مورد بررسی قرار بگیرد.
تجربه کلاسی
جلسه دوم سال تحصیلی کلاس ریاضی متوسطه اول پایه هفتم بود . سیزده نفر از دانش آموزان تکالیف خود را ننوشتند. کنار تخته به صف ایستادند، اتفاق ناگواری در آغاز بود.اما قصه از آنجا شکل گرفت که تبدیل به یک فرصت برای یادگیری شد .برای من ارتباط خوب در کلاس عنصر کلیدی آموزش بود. رو کردم به آنها گفتم، هر کدام از شما بیاید عدد ۱۳ را جور دیگری روی تخته بنویسد، میتواند برود سرجایش بنشیند. از رضا شروع کردم. آمد و ۱۳ را به انگلیسی نوشت. لذت یک موفقیت کوچک را تجربه کرد. نوبت حسین بود. عدد ۱۳ را به فارسی نوشت، رفت و نشست. نوبت علی بود. آمد جلو، کمی مکث کرد و با ناراحتی گفت، دیگر نمیشود. با لحن تند و مطمئن یک بار دیگر با جدیت حرفش را تکرار کرد. از لحنش خوشم نیامد. برای پیش بردن نقشه خود، به آرامش نیاز داشتم. به روی خودم نیاوردم! نگاهی به بچههای کنار تخته و بچههای دیگر کردم. به نظر میآمد همه با علی موافق هستند. سکوت سنگینی بر کلاس حاکم شد. شروع کردم به قدم زدن در کلاس. گفتم یک مسئله و یک چالش. بچهها، فکر کنید. باید ۱۳ را یک جور دیگر بنویسید تا بروید بنشینید. ناگهان آرمین از انتهای جمعیت دست بلند کرد و گفت، من میتوانم! جمعیت را کنار زد و آمد کنار تخته و نوشت ۱۲+۱، مثل اینکه جرقهای زده شده بود، ولولهای در بچهها ایجاد شد. برای پاسخ دادن بیتابی میکردند. یکی آمد نوشت ۱-۷*۲ و همینطور بچههای دیگر. خوشحالی و احساس موفقیت را در چشمانشان میدیدم. بچهها به ترتیب سرجای خود نشستند. از علی هم خواستم سرجای خود بنشیند. نگاهی پیروزمندانه به همه آنها انداختم. سرخوشی و رضایت در کلاس موج میزد. خودم هم همراه بچهها شور و شعف را مزه میکردم! در بازنگری و ارزیابی، از آنها پرسیدم بچهها از این مسئله و اتفاق کلاس چه احساسی دارید و چه چیزی یاد گرفتید؟ بچهها پاسخهای خود را دادند. نوبت به علی رسید که اصرار میکرد دیگر نمیشود جور دیگری نوشت. گفت، یاد گرفتم زود قضاوت نکنم و بیشتر فکر کنم.بررسی تجربه از دیدگاه برنامه ریزی استراتزیک و تفکر استراتزیک
این یک پیروزی برای همه بود. به نوعی با کمک هم، با هم یاد گرفتیم و به یک ایده مهم رسیدیم که زود قضاوت نکنیم و بیشتر فکر کنیم. این نتیجه، دستاوردی فراتر از برنامههای درسی و کلاس درس دربرداشت. و جامعه را به عنوان یک متاقضی آموزشی در نظرگرفت که نهاد های آموزشی مسئولیت دارند، ارزشهایی که برای شکل پذیری شهروند خوب آگاه و موثر، همچون درک متقابل، قدر شناسی ، اهل تفکر و صبوری ضرورری است را پرورش دهند. به نوعی آموزش را در خدمت جامعه قرار داد. و آن را در اولویت بالا قرار داد. به وضوح نشان داد هر آنچه برای جامعه مناسب است برای سازمان و فرد هم مناسب است و سهمی برای دانش آموز به عنوان یادگیرنده ، معلم و مدرسه در نقش (سازمان ) هم در نظر گرفت .امکانات درونی دانشآموزان و تجربههای کلاسی، بهطور مستقیم به زندگی وصل شوند نگرش آنها را تغییر می دهد، یادگیری عمیق و توأم با معنا شکل می گیرد. هر جا معنا حاصل شود، آموزش در معنای گسترده و عمیق اتفاق می افتد.(متیو لیپمن )زود نتیجه نگیریم و بیشتر فکر کنیم.
قاسم برجسته مروج یادگیری در گفت و گو
#برنامه ریزی استراتزیک در نظام آموزشی (راجر کافمن و جری هرمن )
#فلسفه در کلاس درسدر واقع پس از پایان هولناک فیلم این پرسش های اساسی هست که می تواند ما را متوجه مسئولیت اخلاقی مان می کند و یادآوری تفکر مراقبتی که می تواند از پیامدهای ناگوار جلوگیری کند.
خیلی عالی هست مدرسه و کلاس درس در کنار طبیعت ؛ فرصتی برای طرح درس هایی که طبیعت نقش میانجی و واسطه را داشته باشد در یادگیری .
من هفته قبل در یکی از کلاسهای آنلاین ، یکی از بچه ها در وسط کلاس گفت من چیزی بگم ، من بهش گفتم بگو ،گفت من دیروز تولدم بود ، خیلی خوشحال شدم جریان عادی کلاس را متوقف کردم و تولد مبارک بهش گفتم و یک هورا براش کشیدم و بچه ها همه براش تبریک فرستادند .گفتم اگر حضوری بود ازت شیرینی می گرفتیم و بهت کادو می دادیم .گفتم یک آواز کوتاه برامون بخون ، الان که دارم فکر می کنم با طرح این مساله این سوال که چطور میشه موثرتر از این لحظه ها برای بروز و ظهور خود بجه ها استفاده کرد ؟ و لحظه های فان و شاد در فضای آنلاین داشت ؟ به یک معنا و تعبیر دیگر در فضای کلاس تولید انرژی کرد .استفاده از زبان به عنوان یک ابزار ؛ وبیان جملات بصورت آهنگین و شعر گونه می تواند در ایجاد جو شاد در کلاس موثر باشد .من گهگاهی از این روش در جمع بندی یک بحث ریاضی یا گفتن روابط مهم ؛ استفاده می کنم .و بچه ها واکنش خوبی به آن نشان می دهند.
طرح مساله به جا و جالب بود .شنیدن موثر به کمک کی کند تا ایده های دیگری را بتوانیم ارزیابی کنیم . و مقدمه ای هست بر همدلی
خیلی عالی کتاب خوانی و ترویج فرهنگ مطالعه و عشق به دانایی ؛ روشی است کارامد برای تیدیل یادگیرندگان به یادگیرنده مادالعمر.والدین در تعامل یا معلم و مدرسه از برنامه معلم کلاس یا مدرسه برای تشویق کودکان به مطالعه پرسش کنند. از او بپرسند چه برنامه ای برای علاقمند کردن کودکان به مطالعه دارد.
سپاس از حسن نظرتون ؛ و طرح پرسش های خوب
مهمترین چالش هایی که در طی این چند سال من با آن مواجه بودم ؛ وجود فضای رقابتی در مدارس ؛نتیجه محوری و نمره محوری ؛ نگرش نامناسب خانواده ها به مقوله آموزش ؛ عدم آشنایی مدیران؛ با جریانات آموزشی روز دنیای آموزش ؛ نام برد. بر این باور هستم باید همشه سطحی از آموزش ؛ تبیین اهداف ؛ کارکردها ؛ اهمیت روشهای نوین در رشد و توانمندی یادگیرندگان باید در مدل کارگاهی و تعاملی برای خانواده ها وجود داشته باشد.ترویج و بکارگیری فرهنگ یادگیری فعال در کلاس درس به نظر من به منش و نگرش و شخصیت معلم در حد و اندازه ای که به معلم مواجه مادرانه و مراقبتی به دانش آموزان را بدهد بستگی دارد. فبک می تواند سهم ارزنده در این مواجه انسانی داشته باشد اما نمی توان فقط در انجصار فبک دانست . فبک به نظر من یک راه میان بر برای رسیدن به جایگاه معلم تاثیر گذار در همه موضوعات درسی می تواند باشد.
به نظز من همواره باید سطحی از آموزش تحت عنوان توانمندسازی والدین همراه آموزش در کلاس درس وجود داشته باشد.تا آموزش همچون جریان پیوسته در اتباط دانش اموز در بیرون مدرسه ادامه یابد و مورد حمایت قرار گیرد. در این رابطه پینش و نگرش به آموزش و انتظارات از آموزش حرف اول را می زند.به نظر من ضلع سوم ارتباط خود دانش آموزان هستند. من در جلسه هایی که با والدین داشتم تعامل مورد نطر من بوده است. و در جلساتی که با حضور دانش اموزان با والدین برگزار کردم بر همکاری تاکید شده است.
سلام
ممنون از حسن توجه شما
من خودم هیچ وقت از این زوایه به موضوع نگاه نکردم. برای من تازگی داشت بچه هابه اتفاق به اینجا رسیدندکه اندازه سایه ها در ساعات مختلف تغییر می کند و نمی توان گفت همیشه همنهشت هستند. و این سوال در چه شرایط تابش نور امکان همنهشتی وجود دارد ؟ من از انها خواستم خودشان تحقیق بیشتری انجام دهند. و از معلم علوم خود تحقیق کنند یا از منابع دیگر که دوست دارند. شگفتی ساز بودن بچه ها در صورت مهیا کردن شرایط در کلاس من را هم سرشار از انرژی می کند.