پاسخ های انجمن ایجاد شده است

مشاهده 1 - 14 از 14 پست
  • سمیه شهریسوند

    عضو
    19 خرداد 1400 در 23:39

    تجربه خود من از کارورزی چندان خوشایند نیست. من انتهای کلاس نشسته بودم و برای خودم یادداشت برمی‌داشتم که طبعاً برخی از اونها هم نقد روش معلم بود. ناگهان ایشون اومد بالای سر من و بدون اجازه برگه‌هام رو گرفت و بعد هم توهین و تحقیر جلوی دانش‌آموزان و خشم عجیب ایشون از نوشته‌های من. دقیقاً نقد من به ایشون هم توهینها و تحقیرهایی بود که نثار دانش‌آموزان می کرد و بخصوص جلوی من برای اون بچه‌ها سخت تر هم بود.
    اما سال اول تدریسم(۱۳ سال قبل ازون دبیرستان بودم) در ابتدایی کارورز علاقمندی در کلاس خودم داشتم که خیلی باانگیزه و پرسشگر بودن و تعامل خوبی با هم داشتیم. موارد خاصی که من به ایشون می‌گفتم ولی معمول نبود این بود که در مورد فیزیک بدنی و استهلاک در شغل معلمی و آسیبهای رایج اون هم باهاشون زنگ تفریح صحبت می کردم. اینکه باید ورزش کنن و ماهیچه‌های قوی داشته باشن تا مفاصل و کمر و گردنشون مثل اکثر معلمها مشکل پیدا نکنه. در مورد میزان سرپا موندن در کلاس و استفاده از گچ یا ماژیک و مشکلات تنفسی و..‌. هم حرف زدیم. در مورد اینکه چقدر و تا کجا و چطور خودشون رو باید درگیر مسائل جانبی و مشکلات شخصی بچه‌ها بکنن. نکاتی که هیچوقت در دوران تحصیل و کارورزی به معلمان گفته نمیشه و باعث میشه خیلیامون زودتر از حد انتظار هم از نظر جسمی و هم روحی فرسوده بشیم.
    ولی یکی از چیزهایی که ایشون به من گفت و خیلی عجیب بود این بود که گفتن در مرکز ما وقتی گزارش کارورزی می دیم من تنها کسی هستم که می‌گم معلم بچه‌ها رو کتک نمی‌زنه و حتی توهین هم نمی کنه. تمام دوستانم بدون استثنا می‌گن معلمها بچه‌ها رو می‌زنن و کسی باور نمی کنه من حقیقتو می‌گم.

  • سمیه شهریسوند

    عضو
    18 خرداد 1400 در 13:45

    هم مطلب و هم کامنت دوستان خوب بود.
    یه نکته در مورد آسیب پرخوانی به ذهنم رسید. اینکه خود پرخوانی به ذات آسیب و مشکل نیست. پرخوانی زمانی آسیب زاست که کودک از فعالیتهای فیزیکی و ارتباطهای اجتماعی جدا می‌شه و در دنیای مطالعه خودش غرق بشه.
    و دیگه اینکه مطلب جالبی دکتر سرگلزایی در سایتشون دارن که در مورد آموزش و مطالعه ادبیات برای کودکانه که توصیه می‌کنن شعر و شاهنامه و امثالهم در سنین کودکی مطالعه نشه. تا قبل از شکل‌گیری تفکر انتزاعی و تقویتش بهتره که کودک با داستانهای واقعی و چالش‌های روزمره در حد سن خودش روبرو بشه و موضوعات کتابهاش در همین رابطه باشه.

  • سمیه شهریسوند

    عضو
    18 خرداد 1400 در 13:31

    برای ارزشیابی توصیفی ضروریه که تعداد دانش‌آموزان کلاس در حد استاندارد یعنی حداکثر ۲۰ نفر باشه. در کلاسهای ۳۰-۴۰ نفری واقعاً فرصت شناخت عمیق از تک تک بچه‌ها نیست. امتحان کتبی گرفتن در گذشته این حسن رو داشت که در یک زمان مشخص تعداد زیادی از بچه‌ها ارزیابی می‌شدن ولی این فقط یکی از روشهای ارزیابیه و نمی‌شه همیشه و در همه دروس اون رو استفاده کرد و توقع داشت کارنامه توصیفی به دانش‌آموز بدیم.
    نکته بعدی توصیفهای محدود این نظام ارزیابیه. بچه‌ها در چهاردسته قرار می‌گیرن که به نظر من کمه. فکر می‌کنم اگر شش دسته داشتیم می‌شد عادلانه‌تر و واقعی‌تر ارزیابی رو ثبت کرد.

  • سمیه شهریسوند

    عضو
    18 خرداد 1400 در 13:26

    با دیدگاه شما بسیار موافقم.
    راهکاری که در سالهای گذشته به ذهن من رسید این بود که از بچه‌ها می‌خواستم روزانه خاطراتشون رو بنویسند و هر روز سه نفر در کلاس بخونن. البته چون انشای شاگردانم خیلی ضعیف بود کار رو براشون سنگین‌تر نکردم ولی چیزی که برای سال آینده در برنامه دارم اینه که واژه‌های مهم هر درس رو با کمک خودشون انتخاب کنیم و در هر انشا یا خاطره از چندتاش به دلخواه استفاده کنیم.

  • سمیه شهریسوند

    عضو
    19 فروردین 1400 در 11:07

    کاملاً درسته این همه محدود کردن معلم و گرفتن اختیار اداره کلاس از اون اشتباهه ولی راهکارهاتون در چنین شرایطی کارامد و خوبه.
    اما هر دوش برای اجرا به زمان خاصی برای اعتمادسازی نیاز داره.
    منظورم اینه که شما اول باید به عنوان یه معلم مسلط و باسواد و موفق در شهر یا مدرسه جابیافتید و بعد این امکان رو خواهید داشت که بدون اعتراض نسبت به روش متفاوتتون چنین راهکارهایی استفاده کنید.
    سطح دانش پایه شاگردان هم موثره. مثلاً در مدارسی که خیلی ضعف درسی وجود داره این واگذاری بخشی از مطالب یا پیش مطالعه عموماً قابل اجرا نیست. یعنی اغلب بچه‌ها همراهی نمی‌کنن.

    • سمیه شهریسوند

      عضو
      6 خرداد 1400 در 22:16

      در مقطع ابتدایی این ترکیب مفاهیم یا کار روی مفاهیم مشترک خیلی موثره و من ازش استفاده می کنم اما در دبیرستان چندان قابل اجرا نیست.

  • سمیه شهریسوند

    عضو
    21 اسفند 1399 در 13:36

    راهبردهای ما باید با واقعیت هم همخوانی داشته باشه. اگر معلمی یک ماه رو درس نده خیلی بعیده بتونه کلاس رو به بودجه بندی برسونه و خیلی هم بعیده که بچه‌ها بعد از اون به راحتی زیر بار چند ساعت تدریس در روز برن.
    ضمن اینکه اختلال یادگیری رو نمیشه حتی با یک ماه کار مداوم برطرف کرد و حتی نمیشه بدون تدریس تشخیص داد. از خلال تدریس دروس متنوع مثل ریاضی، فارسی، هنر، ورزش، مطالعات و… شما پی‌تونید متوجه مشکلات متفاوت شاگردهاتون بشید و براش راه حلهای متنوعی امتخاب کنید.
    بهترین کار اینه که شروع یک شروع جذاب و گاهی حتی طوفانی و تاثیرگذار باشه و بخش عاطفی و هیجانی ارتباط بر بخش رسمی و آموزشی غلبه داشته باشه و هرچی زمان می‌گذره بعد آموزشی پررنگ تر بشه.
    خود یاد گرفتن حضور در مکان رسمی و جدی گرفتن آموزش و هدفمند پیش رفتن هم بخش مهمی از اهداف ما در مدرسه است که گاهی بعضی معلمان اون رو کم اهمیت می‌دونن و فراموشش می‌کنن.

  • سمیه شهریسوند

    عضو
    3 اسفند 1399 در 01:42

    به نظرم تک تک ما معلمان باید دوره‌هایی رو بگذرونیم که علائم آزار جنسی در کودکان رو حداقل تشخیص بدیم.
    به قول شما این مسئه خیلی اساسی و مهمه و نمی‌شه بی‌تفاوت از کنارش گذشت.

  • سمیه شهریسوند

    عضو
    28 بهمن 1399 در 14:59

    قراره طرحی در مدرسه اجرا کنیم که بچه ها با کتاب و کتابخانه بیشتر آشنا بشن. این طرح درس خیلی عالیه برای این مسئله.

  • سمیه شهریسوند

    عضو
    7 بهمن 1399 در 22:18

    دقیقاً با همین‌ نگاه فیلم انجمن شاعران مرده رو نقد کردم‌. یا با همین نگاه هر چیزی رو که از طرف غیرمتخصصان به عنوان توانایی معلم یا حسن تدریس می‌شنوم سعی می‌کنم اول برای خودم به چالش بکشم و فوراً به خاطر تاییدی که از محیط می‌گیریم و دلچسبه تکرارش نکنم.

  • سمیه شهریسوند

    عضو
    26 دی 1399 در 02:29

    من با اینکه ساختار ذهنی و تربیتی می‌تونه روی خودداری از خودکشی اثر داشته باشه موافقم ولی مخالفم که اینو علت‌العلل بدونیم.
    ببینید وقتی منِ نوجوان در شرایطی هستم که منجر به افسردگی شدید می‌شه و کسی هم اونقدر پیگیر حالِ بد من نیست تا درمان صورت بگیره، نتیجه احتمالی خودکشیه.
    اینجا دیگه ساختارهای ذهنی و توانایی حل مسئله مفهومی نداره.
    افسردگی هم بسیار تحت تاثیر ژنتیکه. یعنی گاهی هرقدر هم شما مهارتهای فکری داشته باشید باز هم ازش در امان نیستید.

  • سمیه شهریسوند

    عضو
    26 دی 1399 در 02:07

    کاش می‌نوشتید مناسب چه گروه سنیه‌.

  • سمیه شهریسوند

    عضو
    26 دی 1399 در 02:01

    آقای برجسته من به شما دست مریزاد می‌گم برای این همه وقت و انرژی که صرف کلاس می‌کنید.
    فقط یک معلم می‌دونه اداره تک تک کلاسها در گروه ‌های مجازی و بحث و گفتگو چقدر انرژی‌بر و زمان‌بره.
    این ارتباط دادن با درس علوم هم خیلی عالی بوده.
    نهایتاً به چه نتیجه‌ای رسیدن؟ آیا امکان داره سایه با خود شئ همنهشت باشه؟
    برام جالبه بدونم آیا از نظر فیزیکی تونستن به این سوال پاسخ بدن؟

  • سمیه شهریسوند

    عضو
    17 دی 1399 در 15:33

    نکات خوبی رو بیان کردید ولی کاش یکم بیشتر در موردشون توضیح می دادید. بعضیاش برای کسانی که در این زمینه ها مطالعه ندارن خیلی روشن نیست.
    مثلاً نگرش تاریخی ایجاد کنید خیلی نکته مهمیه ولی در عین حال گنگه.
    مثال خوبش در مورد آموزش علوم، نگاه تاریخ علمی به مطالبه. یعنی شاگردان ما از فراز و نشیبهای متعددی که در روند رسیدن به یک نظریه یا اصل یا قانون رخ داده بی خبر نباشن. از تاثیر عوامل جانبی مثل سیاست و فرهنگ و دوره های تاریخی بر تفکر بشر و رشد علم غافل نباشن. این آگاهی باعث میشه درک بهتری از علم و کارکرد اون پیدا کنن و احتمالاً در آینده دانشگران یا تصمیم گیران بهتری در علم باشن.
    در موارد بعدی هم همینطوره و مسایل مهمی ذکر شده.

مشاهده 1 - 14 از 14 پست