انجمن ها

سوال بپرسید, جواب بگیرید و با
انجمن های ما در سرتاسر دنیا در ارتباط باشید.

خانه انجمن ها گروههای مقطع دبستان گروه معلمان علوم دبستان ارزیابی یا آموزش یا مچ گیری؟!

  • ارزیابی یا آموزش یا مچ گیری؟!

  • سمیه شهریسوند

    عضو
    25 بهمن 1399 در 23:48

    من و خواهرم همزمان دانشجو بودیم. من مشغول آموختن فیزیک و روش تدریس و او مشغول آموختن ریاضی محض؛ چیزی که با علاقه انتخاب کرده بود. هرچند که این علاقه خیلی دوام نیاورد. خواهرم در دانشگاه خاصی ریاضی می خواند. اساتید تمام طول ترم مباحثی را تدریس می کردند ولی آخر ترم که می شد کلاً چیز دیگری را ارزیابی می کردند و اکثر سوال ها آنقدر برای دانشجوها ناآشنا و دشوار بود که ایام امتحان ترسناک ترین و پراضطراب ترین روزهای زندگی این دانشجوها می شد. فشار به حدی زیاد بود که گاهی باعث اقدام به خودکشی در آنها می شد.
    با دانشگاه خودم مقایسه می کردم. اساتید منظم و دقیق که حتی یک دقیقه از دو ساعت کلاس را هدر نمی دادند. با وجدان کاری تدریس می کردند و تکالیف را با جدیت می خواستند. از اول ترم مشخص بود هر فعالیتی چقدر روی نمره نهایی اثر دارد و بارم هر فصل چقدر است. ارزیابی پایان ترم هم یک ارزیابی استاندارد بود که محتوای ویژه همان ترم را می سنجید. البته اغلب یکی دو سوال دشوارتر که خلاقیت و ابتکار نیاز داشت هم بین سوالها بود ولی در کل شرایط به گونه ای بود که اگر در تمام ترم حضور منظم داشتی و خوب درس می خواندی و تکالیف را درست و به موقع تحویل می دادی نمره خوب هم می گرفتی. بیشتر دانشجوها که فقط به خاطر نوع رتبه ناچار شده بودند رشته فیزیک را که آینده کاری روشنی نداشت انتخاب کنند در نهایت به این رشته علاقمند می شدند و با شوق و لذت در مورد آن حرف می زدند؛ دقیقاً برعکس دانشگاه خواهرم!
    من فکر می کردم علاوه بر تئوری، در عمل و با تجربه زیسته یاد گرفته ام چگونه باید ارزیابی کرد و چه کارهایی را نباید انجام داد ولی اولین سال کارم به من نشان داد وسوسه قدرت نمایی و استفاده از اختیارات معلم برای به اصطلاح سر به راه کردن دانش آموزان خیلی قوی تر از این حرفهاست.
    خوب یادم هست که در همان سال اول تدریس بعد از اتمام مبحث دما و گرما به بچه های اول دبیرستان گفتم که جلسه آینده از این فصل ارزیابی داریم. هفته بعد پنج سوال به آنها دادم و بچه ها مشغول پاسخ دادن شدند. بچه های خیلی درسخوانی نبودند و مرا عصبانی کرده بودند. هدفم این بود که کمی بترسند و درس را جدی بگیرند. هیچ سوالی در سطح دانش(اولین سطح یادگیری بلوم) نبود؛ آن هم برای بچه هایی که برای اولین بار درس فیزیک داشتند. مسئله هایی چالشی داده بودم که همه به توانایی تحلیل و ترکیب قوی نیاز داشتند. یکی از سوالها هم به قدری سخت بود که می توانست تست کنکور باشد و با حلش نکته جدید و مهمی را یاد می گرفتند؛ البته اگر حلش می کردند.
    بچه ها مضطرب و پریشان به سوالها و یکدیگر نگاه می کردند. اکثراً بجز داده ها و دو فرمول آن فصل چیزی نمی نوشتند. وقت تمام شد و برگه ها را جمع کردم. به نظرم موفق شده بودم که جدیت کلاس و درس را به آنها نشان دهم و احتمالاً از آن به بعد بهتر درس می خواندند.
    وقتی برگه ها را تصحیح می کردم نتیجه کمی بهتر از تصور من بود. می شد فهمید بچه ها درس را خوانده اند ولی هنوز مسلط نبودند ولی فرزانه همه سوالها را به درستی حل کرده بود. در کلاس هم همیشه همین طور بود و از پس حل هر مسئله ای بر می آمد.
    روزی که برگه ها را می دادم فرزانه با آن چشمان درخشان و زیرک به من گفت:«ولی خانم سوالها خیلی سخت تر و متفاوت با سوالهایی بود که در کلاس حل کردیم. این منصفانه نیست!».
    فرزانه درست می گفت؛ این منصفانه نبود. من چیزی درس داده بودم اما چیز دیگری را ارزیابی کرده بودم. در آن کلاسی که میانگین از متوسط هم پایین تر بود فرصت نمی شد مسایل خیلی چالشی مطرح کرد. ما بیشتر وقت خود را روی مفاهیم اساسی و مهارتهای ریاضی صرف می کردیم اما در امتحان در حد قوی ترین دانش آموز کلاس امتحان گرفتم.
    از آن لحظه تا همین امروز برای ارزیابی چند قاعده برای خودم گذاشته ام که تقریباً همیشه به آنها پایبندم:
    • در نظر گرفتن میانگین کلاس و سطح سوالهای حل شده در طول سال تحصیلی
    • انتخاب سوالات از تمامی سطوح یادگیری بلوم
    • رعایت پراکندگی مناسب سوالات از بخشهای مختلف کتاب
    • تمرکز بر نکات مهم و مورد نیاز دانش آموزان در زندگی و سال های تحصیلی آینده
    • طرح یک یا دو سوال چالشی برای دانش آموزان علاقمندتر و پرتلاش تر برای ایجاد انگیزه در آنها و جلوگیری از افت سطح کلاس
    • شروع ارزیابی با سوالهای ساده و کوتاه پاسخ برای کاهش اضطراب در بچه ها
    • تنوع بخشی به ارزیابی ها با روشهایی مثل امتیاز اضافی برای سوال دشوار یا امکان انتخاب بین دو سوال هم سطح و…

    و شاید مهم ترین نکته ای که همیشه در ذهنم مرور می کنم این است که هدف ارزیابی مچ گیری و سرزنش نیست و ارزیابی پایان ترم که در کارنامه دانش آموز ثبت می شود هم جای آموزش نیست.

برای پاسخ دادن ابتدا وارد سایت شوید.

نوشته اصلی
0 از 0 پست‌ها ژوئن ۲۰۱۸
حالا