انجمن ها

سوال بپرسید, جواب بگیرید و با
انجمن های ما در سرتاسر دنیا در ارتباط باشید.

خانه انجمن ها گروه معلمان پیش دبستان تجربه طرح پرسش و تجربه در باب آموزش و پرورش و قدرت

  • طرح پرسش و تجربه در باب آموزش و پرورش و قدرت

     مانیا عاله پور بروزرسانی شده 1 سال، 8 ماه قبل 2 اعضا · 2 نوشته‌ها
  • محبوبه

    عضو
    18 تیر 1401 در 12:25

    اجازه خانم بوگو تا ما بنویسیم!

    احتمالا مسئله قدرت،سلطه گری، سلطه پذیری و چگونگی اعمال و حضور آن در تمام مناسبات زندگی فردی و اجتماعی، از کودکی تا پیری و با تمام ابزارهای دینی، علمی، فرهنگ پدرسالارانه و… برای اکثر ما موضوعی جدی شده است و من که امسال سال اول معلمی ام را در یکی از روستاهای محروم استان فارس گذراندم، خیلی اوقات به این سوالات فکر می کردم:

    به عنوان یک معلم، از چه راههای مستقیم و غیر مستقیمی در کلاس درس اعمال قدرت می کنم؟ اعمال قدرت برای تحمیل اندیشه ها، باورها، احساسات،دانش ها و…

    سیستم آموزش و پرورش و نظام جاری در مدرسه از چه راههایی معلم را در فشار اعمال قدرت در کلاس درس قرار می دهد و او را در مسیر سلطه پذیری و سلطه گری قرار می دهد؟

    در همان روزهایی ابتدایی در حال بحث و گفتگو روی یکی از فعالیت های کتاب هدیه های آسمانی در مورد انواع هماهنگی های بین عناصر طبیعت بودیم. حدودا 6 نفر از بچه ها با توجه به چیزهایی که از باغداری از اطرافیانشان شنیده بودند، مثال های جالبی زدند.از ارتباط پرنده و دانه و درخت بادام، کرم خاکی و ریشه ی درخت، خورشید و آب و درخت و…من هم پرسش ها و نکاتی را برای فهم بیشتر علت این ارتباط ها اضافه کردم. در پایان اکثر بچه ها حتی همان دانش آموزانی که جواب فعالیت را داده بودند گفتند:

    “خانم، حالا جواب را بوگو تا ما بنویسیم”

    در همان لحظه تمام تجربیات و خشم هایم از شیوه هایی که به تو می قبولانند آنچه تو درک می کنی، تجربه می کنی، می فهمی، حتی بعد از تفکر کردن و تعامل و گفتگو، واقعیت و اصالت ندارد و نهایتا یک مرجع بیرونی باید به تو جواب نهایی را دیکته کند.

    به بچه ها گفتم، همان مواردی که خودشان گفتند و شنیدند، جواب بود و همان ها را بنویسند. اما نپذیرفتند و اعتراض کردند.حتی همان هایی که خودشان جواب را داده بودند.کاملا آشکار بود که مسئله یک فراموشی ساده نیست.

    در نهایت بعد از گفتگو با بچه ها در مورد اینکه به چه علت نمی خواهم جواب را به آنها دیکته کنم و شنیدن نظرات آنها، بچه ها پذیرفتند و هرچند برایشان سخت بود، شروع کردند به نوشتن آنچه در خودشان در کلاس گفته بودند یا شنیده بودند و من هم مشغول تماشای آنها شدم. همه توانستند حداقل یک مورد را بنویسند.

    زنگ خورد و یکی از بچه ها همچنان مشغول نوشتن بود. تجربه ی کوچکی بود. اما
    به نظرم در همین لحظات کوتاه هم فرصتی برای تنفس و تماشای آزادی، تفکر، احترام و
    اعتماد به خود و دیگری ایجاد شد. از آن لحظات کوچک زیبایی که به دیدن و تجربه
    کردنشان در تجربه ی روزمره ی معلمی، سخت احتیاج دارم.

  • مانیا عاله پور

    عضو
    18 تیر 1401 در 16:00

    سلام. من هم وقتی با بچه ها درباره محتوای فیلم یا انیمیشن ها پژوهش می کنم و از اونا می پرسم پیام این انیمیشن یا فیلم چیه؟ با حالت سوالی بهم جواب رو برمی گردونن. مثلا می گن: این بود که دروغ نگیم؟ انگار همیشه یه جواب کاملی اون بیرون هست که باید به اینا گفته شه. من برای اینکه از این پیشفرض فاصله بگیرن سوالم رو اینطور تغییر دادم: به نظر تو پیام این انیمشن چی بود؟ این طرز سوال پرسیدن یه کم کمک کرد اما باز بعضی از بچه ها یه طوری حرف می زدند که انگار منتظر تایید یا رد نظر من بودند.

    بعد من برای اینکه کاملا بهشون کمک کنم که خودشون فکر کنند اینطوری سوال می پرسیدم: من نظرم اینه که این انیمیشن این پیام رو داشت. نظر تو چیه؟ اینطوری دیگه انگار راهی نداشتند جز اینکه نظر خودشون رو بگن چون دیگه من جواب سوال رو لو داده بودم و فهمیده بودند این سوال شبیه سوالای مرسوم نیست که جوابش رو یه بزرگتر می دونه. البته سوالم به این ختم نمی شد و اگه چیزی شبیه به من می گفتند من اونقدر ذهن شون رو به چالش می طلبیدم تا خودشون فکر کنند و من برداشت واقعی شون رو درک کنم. هر چند من در حال تدریس یا آموزش چیزی به اونها نبودم اما با این چالش فکر نکردن بچه ها مواجه بودم.

برای پاسخ دادن ابتدا وارد سایت شوید.

نوشته اصلی
0 از 0 پست‌ها ژوئن ۲۰۱۸
حالا