خانه ‹ انجمن ها ‹ خوشه انسان و سلامت ‹ گروه والدین و معلمان ‹ مهمترین چالش های معلمان با والدین
برچسب خورده: گفتگوی هفتگی، چالش های معلمان با والدین
مهمترین چالش های معلمان با والدین
مهمترین چالش هایی که تا به حال با والدین داشتید، چه بوده، به کجا رسیدید و آیا راه حل یا پیشنهادی برای این دست دغدغه ها دارید؟
سلام و وقت بخیر
من به شخصه چون در نقش های متفاوت با والدین بودم از انواع چالش ها رو تجربه کردم اما مهمترین مبحث جالب توجه ، عدم آگاهی و مقاومت والدین در برابر پذیرش یک سری باورها و ارزشها بوده ؛ وقتی در زمینه ازدواج زودهنگام، ترک تحصیل بچها، بی توجهی به بچها ، ایجاد رابطه سازنده با فرزندانشان و درک و بخشش اشتباهات فرزندانشان صحبت مبکنم به شدت مقاومت میبینم ، انها دایما دانش آموزان را با شرایط دوران نوجوانی خودشان مقایسه میکنند و میگویند ما که این مسائل را نداشتیم ! ما اطاعت میکردیم و …البته دراین بین با والدین انعطاف پذیری هم روبرو شدم که برای بهترشدن حالات روحی و روانی، تحصیلی ، شخصیتی فرزندانشان از هیچ تلاشی دریغ نمیکردند و پذیرای تغییر بودندبه چه نکته مهمی اشاره کردید، درواقع به نظر می رسه بخشی از والدین به جای انعطاف و پذیرش کودکی یا نوجوانی در دوره فعلی، بیشتر انتظار ااطاعت و انعطاف رو از جانب بچه ها و دانش آموزان دارند و اینکه مدرسه این کار رو انجام بده…
از طرفی فکر می کنم حتی اگه به گذشته برگردیم، شاید والدین این مسائل و مشکلات رو نداشتند، اما حتما مسائل دیگه ای داشتند که آثار و آسیب هاش تا امروز هم با اونها مونده… حالا باید به این سوال جواب بدهند که آیا مایلند این چرخه متوقف بشه یا ادامه پیدا کنه؟!
بله دقیقا همینطوره یعنی والدین انتظار درک شدن دارند تا درک کردن …
چالش های نوجوانان در مواجه با
تغییرات اجتماعی،
در دسترس بودن اطلاعات و بروز کردن خودشون با اخرین تغییرات در زمینه های مد ، بازیها، شیوه های یادگیری نوین ،
افزایش بستر های شغلی و همچنین استقلال مالی که درحال حاضر نوجوانان به واسطه شغل های پاره وقت ایجاد کرده اند ،
افزایش روابط با جنس متفاوت و چالش های پذیرش در بین همسالان و دوستان مجازی ،
افزایش روحیه تفکر انتقادی و نپذیرفتن بی چون و چرای باورها و ارزشهای والدین و… با شرایطی روبرو هستند که میشود گفت والدینشان در سالهای جوانی و حتی میانسالی باان روبرو هستند! بااینهمه به نظرمن به جای برگزاری جلسات مکرر برای والدین در ارتباط با نوجوانان و اسیب هلی فضای مجازی باید جلساتی مشترک بین والدین و نوجوانان بگذاریم تا آنها شیوه های تعامل با یکدیگر و ارتباط سازنده و توانایی حل مسائل پیش روی را به صورت عملی یادبگیرند.
مقاومت والدین دربرابر تغییراتی که شبیه تصویر ذهنی آنها از کلاس درس و آموزش نیست. برای نمونه وقتی من و بچه های کلاسم در ابتدای سال تحصیلی به مدت یک ماه با کتابهای درسی کاری نداشتیم و بیشتر با رنگ و گل، سنگ و شن سر و کار داشتیم با وجود توضیحاتی که در شروع کارم به پدر و مادرها داده بودم باز هم نگران بودن و دچار اضطراب شده بودن که زمان از دست داده باشیم و فرصت کافی برای تدریس کتاب های درسی نداشته باشه. حتی به مدیر مدرسه هم شکایت کردن و این دلنگرانی رو به بچه های کلاس هم منتقل کرده بودن. به خود من هم مدام پیام می دادن که چه زمان گل بازی و رنگ کاری و نقاشی رو تمام می کنم و به اصل موضوع می پردازم، حتی واضح می گفتن که با این کارهای شما بچه های ما از همه عقب افتادن.
یا وقتی در ساعت فارسی داستان می خوندیم و درباره داستان با هم گفتگو می کردیم اولیا اعتراض می کردن که چرا شما مثل بقیه معلم ها کتاب رو درس نمی دین و وقت بچه های ما را با قصه و داستان می گیرید…
یا اعتراض شون به تشکیل حلقه گفتگو و کتابخوانی برای حل مشکلات روحی و عاطفی دانش آموزان که چرا مثل بقیه مشاوران با خود دانش آموز و معلم هاش صحبت نمی کنید با کتاب داستان خواندن که دردی دوا نمیشه …ناآگاهی والدین می تونه تا چه حد به عنوان مانع عمل کنه!
عدم آگاهی والدین از روشهای یادگیری فعال در کلاس درس، این که بخواهند بچه هایشان سریع یادگیرند. معلم ریاضی باید جزوه بده، …… آنچه که می توان فرهنگ یادگیری منفعل اسمش را گذاشت یک چالش اساسی در مواجه با پیشبرد روشهای تعاملی و گفت و گویی هست. اما یک چالش که مربوط به نمره دانش آموزان بود و خواست خانواده برای نمره های بالا ، توجه صرف به نمره که باعث می شد، رشد و پیشرفت را در نظر نگیرند و بار و فشار اضافی به دانش آموزان منتقل کنند. و دانش آموز در حال پیشرفت مورد حمایت عاطفی لازم قرار نگیرد.
برای رفع این شکل باید چه کرد؟
مهم ترین چالشی که باهاش مواجه بودم عدم پذیرش نمره نیاز به تلاش از طرف والدین دانش آموزان بوده و بابتش عذاب وجدان هم دارم چرا که دانش آموز دیرآموز بوده یا مشکلات و اختلالات روحی داشته و از این رو اصلا توانایی خواندن و نوشتن را کسب نکرده بوده ولی به اصرار پدر و مادر و فشار مدرسه مجبور به دادن نمره قابل قبول و ارتقای دانش آموز به پایه بالاتر میشم در حالی که عمیقا میدونم این کار غلط و به ضرر دانش آموز است …اما اولیا تا نمره را نمی گیرند دست بردار نیستند متاسفانه
برای پاسخ دادن ابتدا وارد سایت شوید.