چگونه با دانش آموز دارای معلولیت رفتار کنیم؟ (بخش دوم)

رفتار با دانش آموزان معلول

نویسنده: ابوذر سمیعی

چگونگی تعامل با افراد دارای معلولیت

رفتار با دانش آموزان معلول. افراد دارای معلولیت، انسان‌هایی متفاوت با سایر افراد اجتماع نیستند اما جداسازی آنان در طول تاریخ، باعث شکل گیری نگرش‌های قالبی و غیر‌واقع گشته و در دوره مدرن، بازتولید این کلیشه‌ها و نگرش‌های برساخته توسط رسانه‌ها، به فاصله اجتماعی ایجاد شده میان این افراد و عموم جامعه، دامن زده است.  در چنین وضعیتی، بهترین راهکاری که می‌توان بدان وسیله ، این فاصله ایجاد شده را به حداقل رساند، آشنایی بیشتر با معلولان و نیازها و توانمندی‌های آنان و چگونگی تعامل با این افراد است

در این فصل قصد دارم در آغاز، نکاتی عمومی در خصوص چگونگی رفتار با دانش آموزان معلول و نیازهای آموزشی-تحصیلی آنان ارائه دهم و در ادامه، در بخش‌هایی مجزا به نکاتی ضروری در باره نیازهای دانش‌آموزان با معلولیت‌های مختلف به طور خاص بپردازم و برای هر یک راهکارهای عملی ارائه کنم.

پیش از ورود به بحث، شنیدن روایت‌هایی از افراد دارای معلولیت و مشکلاتی که در دوران دانش‌آموزی با آن مواجه بوده‌اند، می‌تواند تصور بهتری از وضعیت دانش‌آموزان معلول ارائه نماید.

 

صادق، 27 ساله، فلج اطفال

من همیشه در مدرسه به نحو غریبی مورد استثنا قرار می‌گرفتم و این برایم کشنده بود اما نمی‌دانستم باید در مقابل چه کاری انجام دهم. به ویژه در دوره ابتدایی، کادر مدرسه برای اینکه مشکلی برای‌شان پیش نیاید، در مواقع زنگ تفریح هم من را مجبور می‌کردند در کلاس بمانم. آنها هیچ توجهی نمی‌کردند که من ممکن است به سرویس بهداشتی نیاز داشته باشم. برای همین من مجبور بودم در مدرسه هیچ چیزی نخورم که یک وقت احتیاج نداشته باشم از سرویس استفاده کنم.

جداسازی و ایزوله کردن از اتفاقات آسیب‌زا در دوران تحصیل برای من بود. من از ایستادن در صف و حضور در برنامه صبح‌گاه، شرکت در ورزش، کارگاه، آزمایشگاه، راهپیمایی، اردو، و هر برنامه‌ای که ممکن بود نیاز به کمی تحرک یا فعالیت جسمی داشته باشد معاف بودم و این موضوع، هم باعث جدایی و دوری من از دوستان و همکلاسی‌هایم می‌شد و هم به لحاظ آموزشی برایم صدماتی به دنبال داشت. کادر مدرسه هیچگاه تلاش نمی‌کردند که با کمی تغییر و مناسب‌سازی، شرایط را برای حضور من در این فعالیت‌ها فراهم کنند و با معاف کردن من، خیال خودشان را راحت می‌کردند.

 

آرش، 29 ساله، کم‌بینا

سال دوم راهنمایی، بسیار دوست داشتم در گروه تئاتر مدرسه حضور داشته باشم و هر روز برای تمرین با سایر بچه‌ها به کلاس تئاتر می‌رفتم اما معلم هنر که کارگردان بود، هیچگاه به من نقشی نداد. این در حالی بود که استعداد مندر بازیگری، اگر نه بیشتر از همکلاسی‌هایم ، که مطمئنا از آنها کمتر هم نبود؛ اما صرفا به دلیل معلولیت، جایی در گروه تئاتر نداشتم.  این ماجرا هنوز هم در ذهن من ثبت شده و یکی از تلخترین خاطرات من از دوران تحصیل به حساب می‌آید.

در نقطه مقابل، اتفاق شیرینی که همیشه به عنوان تجربه‌ای به یاد ماندنی در ذهنم می‌درخشد حضورم در میدان تیر است. در درس آمادگی دفاعی، حدس میزدم من را به خاطر کم‌بینایی از حضور در میدان تیر معاف کنند اما معلم به من گفت: ممکن است تو نتوانی سیبل را ببینی اما باید شلیک را در شرایط امن تجربه کنی. به همین دلیل من را هم به میدان تیر بردند و بعد از همه بچه‌ها، در شرایطی ایمن تیراندازی کردم. اتفاقی منحصر به فرد که شاید کمتر نابینا یا کم‌بینایی موفق به تجربه آن شده باشد.

یکی از کارهای جذاب بعضی از معلم‌ها، خلاقیت‌هایی بود که برای مشارکت من در کارهای گروهی به کار می‌بردند. به یاد دارم یکی از معلم‌های ورزش، وقتی فهمید من توپ را درست نمی‌بینم، تصمیم گرفت توپ را در داخل یک کیسه بگذارد تا هنگام بازی سر و صدای بیشتری داشته باشد و من بتوانم از روی صدا مسیر آن را تشخیص دهم. البته توپ‌های زنگ دار مخصوص بازی نابینایان هم وجود دارد اما در آن زمان چنین چیزی در مدرسه ما نبود. حدودا 5 دقیقه با توپ در این حالت بازی کردیم که برای من بسیار لذت بخش بود. این کار برای هم‌کلاسی هایم هم تجربه‌ای متفاوت بود و همه یاد گرفتند که چگونه می‌توان با کمی خلاقیت، یک نابینا را هم وارد گود کرد.

 

مهدیه، 24 ساله، معلولیت حرکتی

کلاس پنجم ابتدایی بودم که در اثر یک تصادف شدید رانندگی، دچار معلولیت شدم و مجبور بودم با دو عصا به مدرسه بروم. آن سالها برایم بسیار عذاب آور بودند. دانش‌آموزی که تا دیروز می‌توانست همه کاری بکند، ناگهان تبدیل به موجودی ناتوان شده بود. این وضعیت برایم به هیچ وجه قابل پذیرش نبود. از شنیدن کلمه «معلول» روانم به هم می‌ریخت.

در مقابل، خانواده، اولیای مدرسه، دوستان و همکلاسی‌هایم برای اینکه من ناراحت نشوم، تنها کاری که می‌کردند این بود که سعی کنند از عبارت‌هایی استفاده کنند که برایم ناراحت کننده نباشد. من سرم را زیر برف می‌کردم و آنها نیز به من در این کار کمک می‌کردند.

این موضوع به همین ترتیب تا کلاس دوم دبیرستان ادامه داشت. در این سال به یک معلم دارای معلولیت بر خوردم. اوایل از او بسیار بدم می‌آمد چون مرا یاد خودم می‌انداخت اما ایشان متوجه درد من شد و با مهارت‌هایی که داشت، کم کم خودش را به من نزدیک کرد و با من دوست شد. خانم حسینی با خانواده‌ام و سایر معلمان هم مخفیانه صحبت می‌کرد.

ایشان به قدری آهسته و تدریجی در من اثر گذاشت که ندانستم چگونه این موضوع را پذیرفتم. دانش‌آموزی که در آغاز سال تلاش می‌کرد عصایش را مخفی کند که کسی آن را نبیند، در پایان سال با عصایش فوتبال بازی می‌کرد و با آن سر به سر سایر بچه‌ها می‌گذاشت. من بازگشت به زندگی را مدیون خانم حسینی هستم. همیشه می‌گویم ای کاش چند سال زودتر به ایشان برخورده بودم!

 

در مواجهه با دانش‌آموزان دارای معلولیت نکات ذیل را مدنظر داشته باشید:

 

از ترحم بپرهیزید

برخی افراد در برخورد با  معلولان، ناخودآگاه ترحم می‌کنند. شاید برای بسیاری، مرز بین توجه و ترحم چندان قابل تمیز نباشد. ترحم، به هرگونه دلسوزی یا محبت نابجا و اغراق شده گفته می‌شود که همیشه برای افراد دارای معلولیت آزار دهنده است.

برخی نیز در تعامل با افراد دارای معلولیت، لحن‌شان را کودکانه می‌کنند یا تلاش می‌کنند ساده‌تر صحبت کنند. همه این افراد با حسن نیت و به قصد کمک به معلولان یا شاید به ضعم خود، به هدف کاهش رنج آنان، دست به چنین کاری میزنند. باید در پاسخ به این گروه گفت بسیاری از افراد دارای معلولیت، محدودیت فیزیکی خود را پذیرفته‌اند و از آن رنجی نمی‌برند. آنچه که باعث آزار این افراد می‌شود، همین ترحم‌ها و برخوردهای متفاوت است. در برخورد با افراد دارای معلولیت، خودتان باشید، ترحم نکنید و لحن‌تان را تغییر ندهید.

لازم است در کلاس به این موضوع توجه داشته باشید که دانش‌آموز دارای معلولیت مشکل خاصی نداشته باشد و امکانات و اطلاعات مانند سایرین در دسترس او قرار بگیرد؛ اما این بدان معنی نیست که شما به آن دانش‌آموز بسیار بیشتر از دیگران توجه کنید، با لحنی متفاوت با او صحبت کنید یا مدام به او لبخند بزنید. همه اینها اگر صرفا برای آن دانش‌آموز باشد ترحم نام می‌گیرد و برای او آزار دهنده خواهد بود.

کمک‌های مالی بی‌مورد، بخشش‌های نابجا، احوال پرسی بیش از حد و به طور کل هر لطفی که با اغراق همراه بوده و تفاوت، تمایز و یا نابرابری ایجاد کند، مصداق بارز ترحم است و باید از آن اجتناب کرد.

هیچگاه اشتباه، کم‌کاری یا تنبلی دانش‌آموز دارای معلولیت را صرفا به خاطر معلولیت نادیده نگیرید و اغماض نکنید. نمره دادن از سر ترحم به افراد دارای معلولیت، می‌تواند یکی از بزرگترین آسیب‌های دوران تحصیل آنان باشد و عجر زحماتشان را زایل خواهد نمود. این بسیار پسندیده است که دانش‌آموز دارای معلولیت را به خاطر فائق آمدن به مشکلات ناشی از معلولیت تشویق کنید اما نباید بی هیچ دلیلی اشتباهات یا کم‌کاری های آنان را نادیده بگیرید. آنان باید بتوانند تا جایی که توان خودشان و امکانات سخت افزاری و نرم‌افزاری اجازه می‌دهد، پا به پای سایر دانش‌آموزان پیش بروند.

 

عموم دانش‌آموزان را با افراد دارای معلولیت آشنا کنید

همان طور که پیشتر هم آمد، آشنایی با افراد دارای معلولیت، به دانش‌آموزان کمک می‌کند در همه جا، از جمله در مدرسه، بسیار راحت‌تر آنان را بپذیرند و با سهولت بیشتری خود را با محدودیت‌های آنان وفق دهند. از همین رو ضروری است که همه معلمان، حتی اگر دانش‌آموز دارای معلولیت ندارند، از معلولیت به عنوان یک موضوع قابل بحث در مباحث کلاس بهره ببرند.

در صورتی که دانش‌آموز دارای معلولیت دارید، به طور ویژه جلسه‌ای برای صحبت در خصوص توانمندی‌ها، محدودیت‌ها و نیازهای این افراد برگزار کنید و اجازه دهید دانش‌آموزان در این خصوص صحبت کنند و اطلاعات لازم را کسب کنند. البته لازمه این کار این است که دانش‌آموز دارای معلولیت، ویژگی جسمی یا حسی خود را پذیرفته باشد و مشکلی با این موضوع نداشته باشد.

در صورتی که این مساله برای او قابل پذیرش نبود و تمایلی به چنین کاری نداشت، هرگز او را وادار به این کار نکنید و اجازه بدهید به تدریج و طی فرایند پذیرش معلولیت، خود به این کار اقدام کند. در این خصوص در مبحث «کمک به پذیرش معلولیت» بیشتر سخن خواهیم گفت.

 

دانش‌آموز دارای معلولیت را در همه امور مشارکت دهید

به عنوان معلم، تفاوتی بین دانش‌آموزان دارای معلولیت و سایرین نگذارید و آنها را در انجام تکالیف یا کارهای کلاسی مستثنی نکنید. امکان شرکت در فعالیت‌های غیردرسی و فوق‌برنامه هم باید برای آنان به اندازه سایر دانش‌آموزان فراهم باشد. سعی کنید بستری برای دانش‌آموز معلول فراهم کنید که قادر باشد مانند سایرین در فعالیت‌های کلاس و مدرسه مشارکت داشته باشد.

فعالیت در زنگ ورزش، حضور در کارگاه، آزمایشگاه، مشارکت در تهیه روزنامه دیواری، ساخت کاردستی، شرکت در راهپیمایی و اردو و سایر فعالیت‌های مدرسه، همه فعالیت‌هایی هستند که افراد دارای معلولیت قادر به انجام آن هستند و حق دارند مانند سایرین در آنها حضور داشته باشند.

به دانش‌آموزان هم بیاموزید همکلاسی‌های دارای معلولیت‌شان را حتی‌الامکان در همه بازی‌ها و کارهای گروهی مشارکت دهند. به طور کل تنها زمانی دانش‌آموزان معلول را از فعالیت معاف کنید که مطمئنید قادر به انجام آن نیستند. به عنوان مثال دانش‌آموز نابینا می‌تواند در بازی فوتبال با سایر دانش‌آموزان مشارکت داشته باشد اما در والیبال چنین امکانی وجود ندارد. یا دانش‌آموزی که از ویلچر یا عصا استفاده می‌کند هم می‌تواند با کمی ایجاد تغییر در بازی، در آن حضور داشته باشد.

در موقعیت‌هایی که تشخیص می‌دهید دانش‌آموز، قادر به انجام یک فعالیت خاص نیست، حتما فعالیتی جایگزین ارائه کنید. مثلا دانش‌آموز نابینا به جای نقاشی کردن می تواند شکل اشیاع را برش زده و بر روی کاغذ بچسباند و یا دانش‌آموزی که از ویلچر استفاده می‌کند به جای دویدن، می‌تواند یک مسیر را با ویلچر طی کند یا توپ را به داخل سبد بسکتبال بیندازد.

 

به دانش‌آموز دارای معلولیت کمک کنید معلولیتش را بپذیرد

بسیاری از دانش‌آموزان دارای معلولیت، از ابتدا معلولیتی نداشته‌اند و بعدها در اثر حوادث یا بیماری دچار معلولیت شده اند؛ از همین رو پذیرش این اتفاق ممکن است برای آنها دشوار باشد. حتی دانش‌آموزانی که از بدو تولد معلولیت داشته‌اند هم ممکن است هنوز آن را کامل نپذیرفته باشند. از همین رو، معلمان و کادر مدرسه می‌توانند نقش مهمی در پذیرش معلولیت از سوی دانش‌آموز داشته باشند.

کمک به پذیرش معلولیت موضوعی تخصصی و بسیار مهم است. لازم است در این خصوص، خانواده دانش‌آموز دارای معلولیت، روانشناس و مشاور مدرسه، معلم رابط و سایر معلمان همکاری تنگاتنگ داشته باشند و از روش‌های صحیح برای رسیدن به این هدف استفاده کنند.

گفتگوی باز درباره معلولیت با همه دانش‌آموزان و اختصاص مباحثی از کلاس به این موضوع، معرفی افراد برجسته دارای معلولیت، دعوت از افراد توانمند دارای معلولیت به مدرسه، استفاده از بازی های خاص، نقش بازی کردن و تئاتر درمانی و … راه‌هایی هستند که معلمان و مشاوران مدرسه می‌توانند برای پذیرش معلولیت توسط دانش‌آموزان از آن بهره بگیرند.

همچنین رعایت کلیه مواردی که در مقاله ی  «چگونه با دانش آموز دارای معلولیت رفتار کنیم؟» ذکر شد، می‌تواند تاثیر مهمی در پذیرش معلولیت در دانش‌آموز معلول داشته باشد. هنگامی که دانش‌آموز دریابد که در همه امور با سایرین برابر است، ترحمی متوجه او نیست، در همه امور مشارکت داده می‌شود، سایر دانش‌آموزان نگاهی متفاوت به او ندارند و او را مورد تمسخر قرار نمی‌دهند، مطمئنا وضعیت موجود خود را بسیار راحت‎ تر خواهد پذیرفت.

در مجموع دانش‌آموز باید به طور عملی به این نتیجه برسد که او، همان گونه که هست مورد پذیرش همه قرار گرفته است و فقط تفاوت ظاهری با دیگران دارد. واقعیت این است که تمام مقاومت یک دانش‌آموز دارای معلولیت، به این دلیل است که نمی‌خواهد برخوردی متفاوت با او صورت بگیرد و او از جمع عموم دانش‌آموزان جدا شود. رفع این مانع، می‌تواند پذیرش معلولیت را برای او با سهولت بیشتری امکان پذیر کند.

 

به توانمندی‌های دانش‌آموز دارای معلولیت باور داشته باشید

در مجموع لازم است به پرورش توانمندی‌ها و استعداد‌های دانش‌آموز دارای معلولیت توجه خاص داشته باشید. به توانمندی‌های او باور داشته باشید و این باور را به سایر دانش‌آموزان نیز انتقال دهید. اجازه ندهید کمک‌های بی‌مورد، ترحم یا ملاحظات سایرین، به استقلال او لطمه بزند یا زمینه کم‌کاری و تنبلی را در او فراهم آورد.

 

چگونگی تعامل با افراد دارای آسیب بینایی

نابینایان و کم‌بینایان، افرادی هستند که به راحتی می‌توانند در کنار سایر دانش‌آموزان به تحصیل بپردازند. این افراد برای تحصیل در مدارس عادی، نیاز به سخت افزارهایی دارند که فراهم نمودن حداقلی آن برای هر مدرسه‌ای میسر است؛ اما باز هم به دلیل کمبود آگاهی پیرامون این افراد و نحوه تعامل با آنان، با مشکلات فراوانی در دوران تحصیل مواجه می‌شوند. در ذیل با مرور خاطرات چند تن از افراد نابینا و کم‌بینا، بیشتر با این مسائل آشنا می‌شویم.

 

رضا، 19 ساله، نابینا

من دوره ابتدایی را در مدرسه ویژه نابینایان درس خواندم و از کلاس هفتم وارد مدرسه عادی شدم. در آغاز همه‌اش کنجکاوی بود و تعجب دانش‌آموزان اما کم کم حضور من در کلاس برایشان عادی شد. بزرگترین مشکل من در ابتدا، ترحم و کم‌توان پنداشتنم از طرف معلمان بود. خیلی وقت‌ها از من امتحان کتبی نمی‌گرفتند و همیشه وقتی بچه ها امتحان می‌دادند، من منتظر می‌نشستم تا کار آنها تمام شود و بعد از امتحان از من به صورت شفاهی امتحان بگیرند. بعضی معلم‌ها به قدری سرسری و الکی از من امتحان می‌گرفتند که خودم از آن همه وقتی که برای خواندن گذاشته بودم پشیمان می‌شدم.

از آنجا که تصور می‌کردند من ممکن است مطالب را متوجه نشده باشم، یکی دو سوال بسیار ساده می‌پرسیدند و بعد یک 20 به من اعطا می‌کردند. بیستی که برایم ارزشش از صفر کمتر بود. هر وقت چنین اتفاقی می‌افتاد، مادرم را به مدرسه میفرستادم و چشمتان روز بد نبیند! هفته بعد معلم امتحانی از من می‌گرفت که انیشتین هم در آن در می‌ماند! اما من این را بیشتر دوست داشتم. بچه‌ها هم وقتی می‌دیدند امتحان من تفاوتی با امتحان آنها ندارد و من در چنین شرایطی موفق به کسب نمره خوب شده‌ام، جور دیگری روی من حساب می‌کردند.

 

مریم، 23 ساله، کم‌بینا

من برای خواندن متون، از دستگاه درشت‌نما استفاده می‌کردم و این همیشه در امتحانات، بخصوص امتحانات نهایی برایم مشکل ایجاد می‌کرد. برگزار کنندگان امتحان نمی‌دانستند این وسیله چیست و چه کاربردی دارد و تصور می‌کردند ممکن است من با آن در امتحان تقلب کنم. برای همین همیشه نیم ساعت اول هر امتحان، به قانع کردن برگزارکنندگان می‌گذشت.

مشکل دیگر من نور بود. من به خاطر تغییر نور کلاس، در یک روز یا حتی در یک ساعت، ممکن بود مجبور شوم چند بار جابجا شوم تا در بهترین نور بنشینم اما این برای برخی معلم‌ها اصلا قابل پذیرش نبود. آنها فکر می‌کردند این جابجایی من از سرِ بازیگوشی و شیطنت است و همیشه با آن مخالفت می‌کردند.

 

میثم، 26 ساله، نابینا

من در یادگیری درس‌هایی مثل ریاضی و فیزیک خیلی مشکل داشتم. وقتی از معلم می‌خواستم هر چه را که پای تخته می‌نویسد، با صدای بلند بخواند که من هم متوجه شوم، می‌گفت اینها را معلم رابط برایت توضیح می‌دهد. این در حالی بود که معلم رابط من اصلا ریاضی را به قدر کفایت بلد نبود یا اگر هم بلد بود قدرت انتقالش را نداشت.

مشکل دیگر، امتحان دادن بود. من می خواستم به بریل امتحان بدهم اما آنها نمی‌پذیرفتند. برای امتحان به من منشی می‌دادند که هزار و یک مشکل داشت. معمولا یکی از اعضای کادر خدماتی مدرسه را به عنوان منشی برایم در نظر می‌گرفتند که بسیار کم‌سواد بود و نمی‌توانست سوالات را درست بخواند و بنویسد؛ گاهی هم از سایر دانش‌آموزان استفاده می‌کردند که اصلا برای من خوشایند نبود. چرا که اگر از من بزرگتر بود این شائبه به وجود می‌آمد که خودش بجای من امتحان داده. اگر هم از من کوچکتر بود نمی‌توانست درست آن کار را انجام دهد. ضمن اینکه غرورم هم اجازه نمی‌داد چنین چیزی را بپذیرم و حس خوبی نسبت به آن نداشتم.

مسأله مکان امتحان هم معضلی بود برای خودش. من همیشه یا در راهرو امتحان می‌دادم که بسیار شلوغ و پر رفت و آمد بود یا در دفتر مدرسه که آن هم دست کمی از راهرو نداشت و من کلا هیچ تمرکزی نداشتم. همیشه آرزو داشتم راهی پیدا میشد که من در کنار بقیه بچه‌ها و با همان شرایط، امتحان می‌دادم.

***

روایت‌های فوق نشان می‌دهد، بیشتر مشکلات دانش‌آموزان کم‌بینا و نابینا در مدرسه، ناشی از کم‌توجهی و ناآگاهی نسبت به این افراد است و بسیاری از این مسائل می‌تواند با آموزش و اطلاع‌رسانی و برنامه ریزی، برطرف گردد. در این بخش، راهکارهایی عملی در خصوص چگونگی تعامل با افراد دارای آسیب بینایی ارائه شده. امیدواریم با مطالعه این موارد، چشم‌انداز بهتری در این خصوص حاصل گردد.

 

در مواجهه با افراد دارای آسیب بینایی، چه نکاتی را رعایت کنیم:

 در آغاز مکالمه خودتان را معرفی کنید

این تصور کلیشه‌ای وجود دارد که نابینایان هر صدایی را یک بار بشنوند برای همیشه به ذهن می‌سپرند. این فکر تا حدود زیادی نادرست است. بارها برایم پیش آمده فردی به من گفته: چطور مرا نمی‌شناسی؟ یادت نیست 5 سال پیش یک بار همدیگر را دیدیم!

نابینایان معمولا  صداها را بعد از چند بار شنیدن به ذهن می‌سپرند اما برخی از صداها به هم شبیه هستند و به ذهن سپردن آن زمان می‌برد. بویژه در روزهای آغاز تحصیلی ممکن است دانش‌آموز نابینا هنوز قادر به تشخیص صدای دانش‌آموزان و معلمان متعدد از هم نباشد. به همین خاطر بهتر است در آغاز مکالمه خودتان را معرفی کنید.

 

تن صدای عادی داشته باشید

موقع گفتگو با نابینایان، لازم نیست بلند صحبت کنید؛ همچنین نیاز نیست شمرده‌تر از حد معمول با این افراد سخن بگویید. از همین رو موقع برخورد با آنان تن صدای عادی داشته باشید و به طور طبیعی و واضح صحبت کنید. افزون بر این، هنگامی که در یک جمع، مثلا در کلاس می‌خواهید فرد نابینا را مخاطب قرار دهید، حتما نام او را بگویید که توجه داشته باشد روی صحبت شما با اوست.

 

برای کم‌بینایان درشت بنویسید و برای نابینایان نوشته‌ها را بخوانید

وقتی بر روی تخته چیزی می‌نویسید یا تصویری به دانش‌آموزان نشان می‌دهید، حتما آن را برای دانش‌آموز نابینا بخوانید و شرح دهید. در صورتی که دانش‌آموز کم‌بینا دارید، مطمئن شوید که نوشته های شما به اندازه‌ای درشت است که او قادر به خواندنش باشد.

گاهی لازم است برخی دانش‌آموزان کم‌بینا و نیمه‌بینا، برای بهتر دیدن تخته محل نشستن‌شان را تغییر دهند. در این خصوص حتما از آنان سوال کنید و اجازه بدهید هرجا که مناسب دانستند بنشینند.

 

قبل از برگزاری امتحان، امکانات لازم برای آزمون افراد دارای آسیب بینایی را فراهم کنید.

در صورتی که دانش‌آموز شما به خط بریل امتحان می‌دهد، حتما با او هماهنگ کنید که دستگاه پرکینز (ماشین تایپ بریل) را به همراه داشته باشد. اگر سر و صدای این دستگاه مانع تمرکز سایر دانش‌آموزان است، از قبل جایی را برای امتحان دادن او فراهم کنید.

اگر دانش‌آموز به کمک منشی امتحان می‌دهد، قبلاً منشی و محل مناسب برای امتحان را مشخص کنید.

در صورتی که دانش‌آموز کم‌بیناست و نیاز به چاپ درشت یا دستگاه درشت نما دارد، از پیش با او هماهنگ باشید.

در مجموع تلاش کنید دانش‌آموز نابینا و کم‌بینا، در همان شرایطی امتحان بدهد که سایرین داشته‌اند. لازم نیست به جای امتحان کتبی، از آنها به صورت شفاهی امتحان بگیرید. بهتر است شرایط را برایشان به طور برابر ایجاد کنید.

 

از نرم‌افزارهای دسترس‌پذیر برای ارتباط با دانش‌آموزان استفاده کنید

نابینایان و کم‌بینایان برای استفاده از موبایل یا کامپیوتر، از نرم‌افزارهایی موسوم به صفحه‌خوان استفاده می‌کنند. این نرم‌افزار هرچه را که بر روی صفحه وجود داشته باشد، به صورت صوتی برای آنان می‌خواند. (برای توضیحات تکمیلی رجوع کنید به مقاله ی آشنایی با تکنولوژی ها و نرم افزارهای ویژه افراد دارای معلولیت) برای اینکه صفحه‌خوان بتواند بخش‌های مختلف یک برنامه را بخواند، باید آن برنامه یا اپلیکیشن، استانداردهای لازم را رعایت کرده باشد و به اصطلاح دسترس پذیر باشد.

دقت داشته باشید در آموزش‌های مجازی که از طریق کامپیوتر یا موبایل و از راه دور اتفاق می‌افتد، از نرم‌افزارهای دسترس‌پذیر استفاده کنید. به عنوان نمونه، «اپلیکیشن شاد» هنوز در زمان نگارش متن حاضر (مهر 1399) دسترس پذیر نشده و دانش‌آموزان نابینا و کم‌بینا قادر به استفاده از آن نیستند. شما می‌توانید از اپلیکیشن‌های دسترس‌پذیر جایگزین مثل واتس‌اپ یا تلگرام برای این کار بهره بگیرید.

همچنین بهتر است به جای فرستادن متون در قالب عکس، از نوشته یا فایل صوتی استفاده کنید. یعنی مثلا اگر قصد دارید یک صفحه از کتاب را برایشان بفرستید، بهتر است به جای عکس آن صفحه، مطالب را تایپ کنید یا بخوانید و فایل صوتی بگذارید. در صورتی که نتوانستید این کار را بکنید، حتما برای عکس ارسالی کپشن یا توضیح قرار دهید که دانش‌آموز خود اقدام به تبدیل متن به نوشتار بکند.

 

قبل از کمک کردن به نابینایان و کم‌بینایان، در باره کمکی که نیاز دارند از آنها سؤال کنید

توجه داشته باشید افراد دارای آسیب بینایی، تنها در انجام برخی کارها (و نه همه کارها) نیاز به کمک و همراهی دارند و معمولاً می‌توانند بیشتر کارهایشان را مستقل انجام دهند. از آنجا که ممکن است ندانید دقیقا در کدام امور باید به آنها کمک برسانید، همیشه در ابتدا از فرد نابینا یا کم‌بینا بپرسید که آیا کمکی نیاز دارد؟ در صورتی که جواب مثبت بود به او کمک کنید.

مسیریابی، عبور از خیابان، پیدا کردن محل مناسبی برای نشستن، تفکیک اشیاء مشابه از یکدیگر، خواندن متون روی کاغذ و … اموری هستند که افراد دارای آسیب بینایی ممکن است در آنها به کمک احتیاج داشته باشند.

 

دانش‌آموز دارای آسیب بینایی را با محیط مدرسه آشنا کنید

سعی کنید در طول چند روز اول، دانش‌آموز نابینا یا کم‌بینا را با بخش‌های مختلف مدرسه (کلاس‌ها، دفتر، کتابخانه، سرویس بهداشتی و …) آشنا کنید. به همین ترتیب کادر مدرسه را هم به او معرفی کنید و به او توضیح دهید در صورتی که با کسی کار داشت به کجا مراجعه کند. از او بخواهید همه این اطلاعات را با ضبط صوت ضبط کند.

همچنین دانش‌آموز دارای آسیب بینایی را به سایر دانش‌آموزان معرفی کنید و در باره نکاتی که در موقع ارتباط با او باید رعایت کنند به آنان توضیح دهید. حتما این کار را با هماهنگی و همکاری خود دانش‌آموز نابینا یا کم‌بینا انجام دهید و مراقب باشید فضای ترحمی ایجاد نکنید.

 

مستقیما با خودِ فرد نابینا صحبت کنید

بسیاری از افراد در اولین برخورد با نابینایان، سردرگم می‌شوند و تصور می‌کنند نمی‌توانند مستقیما با نابینایان ارتباط برقرار کنند؛ به همین دلیل ترجیح می‌دهند سوال خود را از همراه یا دوست فرد نابینا بپرسند. مثلاً در مدرسه پیش می‌آید که معلم به جای خطاب قرار دادن فرد نابینا، از کسی که در کنار او نشسته درباره‌اش سوال بپرسد.

از دیگر موقعیت‌هایی که معمولا برای بیشتر نابینایان پیش می‌آید هنگام مراجعه به پزشک است. بسیاری از پزشکان از همراه فرد نابینا سوال می‌پرسند که ایشان چه مشکلی دارند؟ گویی خود فرد نابینا قادر به شنیدن یا صحبت کردن  و یا شاید درک مفاهیم نیست!

از همین رو دقت داشته باشید سؤال یا درخواست خود را مستقیما با شخص نابینا مطرح کنید و بدون هماهنگی، با همراه یا دوست او در میان نگذارید.

 

چگونه فرد نابینا را راهنمایی کنیم؟

اگر خواستید فرد نابینا را در مسیریابی راهنمایی یا او را همراهی کنید، این نکات را رعایت کنید:

از گرفتن دست، بازو یا شانه فرد نابینا و کشیدن یا هل دادنش به شدت اجتناب کنید.

موقع شروع همراهی کافی است دست شما با پشت ساعد یا دست فرد نابینا تماس کوچکی برقرار کند. فرد نابینا می‌تواند موقعیت دست شما را متوجه شود و بازوی شما را بگیرد.

هنگام راه رفتن بازوی خودتان را در اختیار فرد نابینا بگذارید. او باید یک قدم عقب تر از شما حرکت کند.

قبل از رسیدن به موانع و ناهمواری ها (جوب، پله، آستانه در و …) و مکان های با محدودیت ارتفاع سر، آن را برای نابینا توصیف کنید.

هنگام راهنمایی، از عبارات دقیق استفاده کنید. به عنوان مثال، از جمله «در ورودی کلاس در سمت چپ است»، به جای «در ورودی آنجاست» استفاده کنید.

هرگز عصای او را نگیرید و یا با عصا او را هدایت نکنید.

هنگام عبور از عرض خیابان توجه او را به پیاده روی مقابل و موانع موجود جلب کنید.

در هنگام راهنمایی فرد نابینا جهت نشستن، دستی را که در اختیار فرد نابینا است، بر روی پشتی مبل یا صندلی قرار دهید تا او بتواند با دنبال کردن مسیر دست شما، محل دقیق قرارگیری صندلی را شناسایی کند.

هنگام راهنمایی برای سوار شدن به خودرو، دست او را بر روی دستگیره یا در خودرو قرار دهید. بهتر است نوع خودرو را نیز به او بگویید. (ون، سواری، مینیبوس و …)

هیچگاه بدون اجازه و بدون نظر و مشورت با فرد نابینا، محل قرار گرفتن وسایل و لوازم او را تغییر ندهید. هر گونه تغییر جزئی و کلی در چیدمان و جابه جایی اماکن و وسایل مدرسه ،باید به اطلاع دانش آموزان نابینا برسد.

سعی کنید در هر شرایطی، محیط و موقعیت را برای نابینایان توصیف کنید. در مجموع هر اطلاعات دیداری که به صورت شنیداری در بیاید می تواند برای نابینایان مفید و جذاب باشد. این اطلاعات می تواند شامل عنوان خیابان ها و فروشگاه ها، رنگ لباس افراد یا هر موضوع دیگری باشد.

 

چگونگی تعامل با افراد دارای آسیب گفتاری و شنوایی

ناشنوایان، کم‌شنوایان و کسانی که اختلال گفتاری دارند، از دیگر گروه‌هایی هستند که به دلایل مختلف، در دوران تحصیل با مشکلات عدیده رو به رو هستند و این مسائل تا جایی ادامه می‌یابد که گاه مجبور به ترک تحصیل می‌شوند. یکی از معمول‌ترین و متداول‌ترین این مشکلات، عدم توانایی معلمان و کادر مدرسه در برقراری ارتباط با آنان است. البته این مساله بیشتر گریبان افراد دارای آسیب شنوایی را گرفته است اما کسانی که دچار اختلالات گفتاری نیز هستند گاه با این مساله مواجه می‌شوند.

در این قسمت من تلاش کرده‌ام در مصاحبه با چند تن از افراد دارای اختلال گفتاری و آسیب شنوایی و خانواده‌های آنان، مهمترین مشکلاتی را که این افراد در دوران مدرسه و تحصیل با آن مواجه بوده‌اند مورد بحث قرار دهم و به مانند بخش‌های پیشین، راهکارهای عملی به منظور رفع این مشکلات ارائه نمایم.

 

افراد با مشکلات گفتاری

اختلالات گفتاری، دسته ای از اختلالات هستند که به نحوی در بیان و درک گفتار ایجاد مشکل می کنند. فرد دارای اختلال گفتاری در یک یا چند بخش از سیستم اعصاب مرکزی وابسته به گفتار و زبان یا در یکی از اندامهای گفتاری دارای نقص است که در نهایت بر گفتار، زبان و آهنگ گفتار وی اثر می گذارد. آسیب های گفتار و زبان متنوع بوده و از دوران کودکی تا بزرگسالی مشاهده می شود. از میان آنها می توان به لکنت، اختلالات تلفظی، اختلالات گفتار و زبان در کودکان، افراد کم شنوا، عقب مانده گان ذهنی، اتیستیک، بیماران سکته مغزی و اختلالات گفتاری ناشی از فقدان حنجره و آسیب های آن اشاره نمود.

هر گونه اشکال در نحوه گفتار و یا ناتوانی در درک گفته های دیگران می تواند موجب اختلال در روابط اجتماعی شخص مبتلا گشته و مانعی در راه پیشرفت تحصیلی فرد در جامعه و شکوفائی کامل توانایی ها و استعدادهای بالقوه وی شود. این مسأله به نوبه خود می تواند منجر به بروز صدمات روحی عاطفی و رفتارهایی نظیر گوشه گیری، پرخاشگری و … گردد و در نهایت تزلزل بهداشت روانی فرد و خانواده او را در پی خواهد داشت.

بسیاری از کسانی که تنها دچار اختلالات گفتاری هستند، قاعدتا نباید مشکل چندانی در دوران تحصیل داشته باشند چرا که نه نیازی به مناسب‌سازی و دسترس‌پذیری معابر و اماکن دارند و نه نیاز به محتوای آموزشی متفاوت؛ اما متاسفانه داستان چنین نیست. یعنی این افراد به لحاظ سخت‌افزاری و موانع فیزیکی معلولیت، مشکل درخور توجهی ندارند اما موضوع فرهنگ تعامل با افراد دارای معلولیت که پیشتر هم به طور مفصل به آن پرداختیم، سد عظیمی در سر راه برخی از آنان شده است.

باز هم «ترحم، نادیده گرفتن، دست‌کم پنداشتن و نگاه متفاوت داشتن به این افراد» بخش اعظمی از مشکلات آنان را تشکیل می‌دهد. در ذیل به خاطرات چند نفر از افراد دارای اختلالات گفتاری در مدرسه و مشکلاتی که آنان در دوران تحصیل با آن مواجه بوده‌اند، می‌پردازیم تا بیشتر وارد دنیای آنان شویم و از افق آنها به مسائل بنگریم.

 

محدثه، 23 ساله، دارای لکنت زبان

دوران مدرسه، بخصوص دوره ابتدایی برایم بسیار سخت بود. به ویژه چند هفته اول مدرسه و مواجه شدن با معلمان و دانش‌آموزان جدید برایم کابوس بود. به محض اینکه اسمم را می‌پرسیدند، آنقدر استرس می‌گرفتم که لکنت زبانم بیشتر می‌شد و به زحمت خودم را معرفی می‌کردم. همین که بچه‌ها متوجه می‌شدند من لکنت زبان دارم، همه نگاه‌ها به من تغییر می‌کرد و استرس و خجالت کشیدن من چند برابر می‌شد.

خیلی پیش می‌آمد که معلم‌ها برای اینکه به خیال خودشان، من راحت‌تر باشم، از من سوال شفاهی نمی‌پرسیدند یا سعی می‌کردند جملات من را تکمیل کنند. خب همه اینها از روی حسن نیت بود اما آنها نمی دانستند که با این کار اتفاقا استرس من را بیشتر می‌کنند.

همین کار را همکلاسی‌هایم هم دقیقا کپی می‌کردند. گاهی من هم دوست داشتم مثل دیگران خاطره تعریف کنم اما آنها فکر می‌کردند چون ممکن است تعریف خاطره برایم سخت باشد، سعی می‌کردند باقی آن را خودشان حدس بزنند و این کار کلا گند میزد به خاطره من! من هم این طور وقتها به شوخی می‌گفتم، بچه ها خفه شید و بذارید خاطره ام رو خودم بگم! معمولا این طور شوخی‌ها خیلی کارساز بود و فضای ترحمی را از بین می‌برد.

مسخره کردن و ادا درآوردن هم معمولا در هفته های اول مدرسه خیلی زیاد بود اما کم کم حرف زدن من برای آنها عادی می‌شد و دیگر به آن توجهی نمی‌کردند. همین برخورد عادی باعث می‌شد من بسیار روان‌تر صحبت کنم و با اعتماد به نفس بیشتری در همه فعالیت‌ها حضور داشته باشم.

 

علی، 26 ساله، دارای اختلال در حنجره و تارهای صوتی

صدای من همیشه با صدای هم‌سن و سالهایم متفاوت بود. بیشتر کسانی که من را نمی‌شناختند و برای اولین بار با من صحبت می‌کردند، تصور می‌کردند من به قصد تمسخر صدایم را تغییر داده‌ام. بخصوص معلم‌ها به شدت موضع می‌گرفتند و فکر می‌کردند من برای، به قول خودشان، خوشمزگی و دست انداختن معلم‌ها چنین کاری می‌کنم.

بزرگترین مشکل من در دوران تحصیل، نادیده گرفته شدن توسط معلم‌ها و دانش‌آموزان بود. من علاوه بر این که در گروه تئاتر و سرود جایی نداشتم، از برنامه‌های صبح گاه مدرسه که همه دانش‌آموزان باید در آن مشارکت می داشتند هم معاف شده بودم. واقعا این برایم آرزو شده بود که یک بار صدای خودم را از پشت بلندگو بشنوم. شاید از نظر شما که هیچگاه معلولیت را تجربه نکرده‌اید، اینها مسائل کوچکی به نظر برسند اما برای من بسیار تاثیرگذار و تعیین کننده بود و به لحاظ روحی فشار فراوانی به من وارد می‌کرد.

 

فاطمه، 28 ساله، دارای مشکلات تکلمی ناشی از شکاف کام

مدرسه را دوست داشتم. اوضاع درسی‌ام هم خوب بود اما خیلی کم حرف و خجالتی بودم. در حال حاضر هم تقریبا همین طور هستم. بدترین چیزی که در مدرسه با آن مواجه می‌شدم ترحم بود. بعضی وقتها معلم‌ها یا دانش‌آموزان متوجه نمی‌شدند من چه می‌گویم اما وانمود می‌کردند متوجه شده‌اند. همان طور که گفتم من جزو دانش‌آموزان زرنگ بودم و همیشه در امتحان بالاترین نمره را می‌گرفتم، اما در سوالات شفاهی لنگ می‌زدم. استرس می‌گرفتم و همه چیز را قاطی می‌کردم. اما بیشتر وقتها معلمها متوجه حرف من نمی‌شدند و الکی بعد از جواب دادن من می‌گفتند آفرین درسته! در صورتی که من جواب را اشتباه داده بودم!

آنها با این کارشان به خیال خودشان به من لطف می‌کردند و نمی گذاشتند من اذیت شوم در صورتی که من دوست داشتم بیشتر دقت کنند و هرجا متوجه نشدند، از من بخواهند تکرار کنم. این نشان می‌داد که به حرف من گوش می‌دهند و برای آن اهمیت قائل هستند. این برخورد برای من بسیار با ارزش‌تر و تاثیرگذارتر بود.

***

خاطراتی از این شکل در میان کسانی که اختلالات تکلمی را تجربه کرده‌اند بسیار زیاد است و کاملا عمومیت دارد. بیشتر معلمها و دانش‌آموزان در مواجهه با چنین افرادی واقعا نمی‌دانند باید چه عکس‌العملی داشته باشند و چگونه رفتار کنند. برخی ناخواسته به آنان ترحم می کنند، برخی هم آنان را به سخره می‌گیرند یا ادای آنها را در می‌آورند.

بعضی‌ها هم خیال خودشان را راحت کرده و برای اجتناب از برخورد نادرست یا رنجاندن ناخواسته افراد دارای اختلال گفتاری، ترجیح می‌دهند با آنان ارتباطی نداشته باشند. در ذیل راه‌کارهای عملی به منظور برقراری ارتباط بهتر با افراد دارای اختلال گفتاری آورده شده است.

 

در رابطه با اختلال گفتاری به توصیه های ذیل توجه داشته باشید:

  • در هنگام صحبت با دانش‌آموزان دارای اختلال گفتاری عجله نکنید. سعی کنید با آرامش خیال و حوصله به حرفهای آنان گوش دهید و گفتگوی راحتی با آنها داشته باشید.
  • کودکان بسیار باهوش هستند و هرگونه بازخورد حاکی از استرس را به ‌سرعت متوجه می‌شوند! وقتی کودک در حال صحبت است هیچ‌گونه بازخوردی به نوع صحبت وی ندهید و کوچک‌ترین استرسی حتی در چهره شما ظاهر نگردد، کاملاً عادی رفتار کنید.
  • در پرسش‌های شفاهی، هرگز دانش‌آموز را تحت‌فشار زمانی قرار ندهید. بگذارید احساس کند تا آنجا که بخواهد برای بیان گفته‌اش وقت دارد.
  • زمانی که مخاطب شما مشغول حرف زدن است اجازه دهید صحبت کردن او تمام شود سپس حرف بزنید. وسط حرف او نپرید، به جای او سخن نگویید و مطالب او را تصحیح یا تکمیل نکنید.
  • از گفتن چنین عباراتی اجتناب کنید: «یه نفس عمیق بکش بعد صحبت کن »،«آروم باش، بدون استرس حالا حرف بزن »،«سعی کن درست حرف بزنی » و…امثال این عبارات کودک را به سمت تمرکز و حساسیت روی حرف زدنش سوق می‌دهد.
  • در هنگام گفتگو با چنین مخاطبی، برای نشان دادن علاقه مندی خود به ادامه صحبت با او ضمن دقت کردن به گفته هایش در صورت نیاز از او بخواهید بخش هایی از گفته های خود را مجددا تکرار کند. با انجام رفتارهای صحیح مانند تکان دادن سر، علاقه خود را به ادامه دادن گفتگو با او نشان دهید.
  • سؤالات خود را به صورت قابل درک و کوتاه مطرح کنید و در صورتی که پاسخ مناسب را دریافت کردید سر خود را به علامت تأييد تکان دهید.
  • با حالات چهره و حرکات بدن به مخاطب نشان دهید که به محتوای صحبت او گوش می دهید نه به نحوه صحبت کردنش. سعی کنید آرامش را با زبان بدن به او انتقال بدهید.
  • سعی کنید کاملا روبه رو و چهره به چهره مخاطب خود قرار گیرید و نسبت به سخنان او تمرکز کافی داشته باشید. هیچگاه او را دستپاچه نکنید.
  • با مخاطب خود آرام، با مکث و عاری از هرگونه عجله صحبت نمایید. وقتی که صحبتش تمام می شود چند ثانیه صبر کنید بعد شروع به صحبت کنید. صحبت های آرام و راحت شما تاثیر بیشتری در او خواهد داشت.
  • در هنگام مواجه شدن با مخاطب خود سعی کنید از تحمل و انعطاف پذیری بالایی برخوردار باشید و محدودیت زمانی قائل نشوید.
  • در برخورد با افراد دارای اختلالات گفتاری، خود را برای دادن توضیحات بیشتر آماده کنید و فکر خود را بیشتر روی نکات و مفاهیم گفتاری مخاطب تان متمرکز کنید تا بتوانید گفتگوی مناسبی داشته باشید.
  • اگر مخاطب شما همراه و راهنما دارد سعی کنید در تفهیم کردن مطالب و یا درخواست پاسخ لازم از راهنمای او استفاده نکنید. اجازه دهید مخاطب شما شخصا مطالب خود را طرح نماید. هرگز در خواست یا نکاتی را در ارتباط با مخاطب، بدون اجازه با همراه وی در میان نگذارید.
  • تصور نادرستی است که شما فکر کنید مخاطب شما به دلیل ابتلاء به اختلالات گفتاری نمی تواند مطالب شما را درک کند.
  • اگر در برقراری ارتباط با مخاطب خود مشکل عمده ای دارید می توانید از وسایل نوشتاری، رایانه و یا تلفن همراه استفاده کنید و مطالب را برایش بنویسید.
  • نکته مهم دیگری که وجود دارد این است که نباید در مورد نکات مهم و ارزشمندی که در گفتار مخاطب تان با اختلالات گفتاری وجود دارد، پیشداوری کرده و یا نسنجیده قضاوت کنید. زمانی که به سخنان دیگران گوش نمی دهید، در حقیقت روابط صمیمانه و نزدیک خود را با آنان از بین می برید و تفاوتی ندارد که دلیل این گوش ندادن چیست. (چه به دلیل عدم تمرکز و دقت بر افکار و عقاید خودمان، چه به دلیل پیش داوری در مورد نکات مهم و ارزشمند سخنان دیگران و یا …).
  • نحوه برخورد غیر‌اصولی با افراد دارای اختلال گفتاری نه تنها مشکل گفتاری آنها را تشدید می کند، بلکه عزت نفس و اعتماد به نفس فرد مبتلا را کاهش می‌دهد.
  • گفتار مخاطب خود را قطع نکنید و از بیان جملاتی مانند “زود حرفتو بزن یا می دونم میخوای چی بگی” گفتار او را کامل نکنید، بگذارید حرفش را تا آخر بگوید.
  • هرگز به دانش‌آموز نگویید “چرا این جوری حرف می زنی و درست صحبت کن” بهتر است در این مورد با افراد متخصص مشورت کرده و آموزش های لازم را ببینید.

 

افراد دارای آسیب شنوایی

شنوایی شاید مهم ترین سیستم حسی انسان باشد به نحوی که بدون بهره مندی از آن توانایی انسان در ایجاد برقراری ارتباط با محیط اطراف خود به طور محسوسی کاهش می یابد. اختلال شنوایی یک واژه عام و نشانگر یک ناتوانی در شنیدن است که می تواند از لحاظ شدت از درجه خفیف تا عمیق طبقه بندی گردد. این اختلال که دارای تنوع و گستردگی می باشد، احتمال دارد در هر زمان و برای هر فردی رخ بدهد.

برخی افراد از زمان تولد، شنوایی خود را از دست می دهند و بعضی دیگر به صورت تدریجی دچار افت شنوایی می شوند. افراد با ناتوانی شنوایی در برقراری ارتباط با دیگران از روش های مختلف استفاده می کنند که بستگی به فاکتورهایی مانند سن شروع اختلال شنوایی، نوع اختلال، میزان ضریب هوشی، محیط خانوادگی، سطح تحصیلی و … دارد. در کسانی که ناشنوا هستند، مهارت بینایی برای برقراری ارتباط، حائز اهمیت ویژه‌ای است.

 

تعریف 2 واژه ی خاص :

ناشنوایی : فردی ناشنوا است که هیچ گونه وسیله ی کمک شنیداری اعم از سمعک و کاشت حلزون نداشته باشد.

کم‌شنوایی : فردی کم شنواست که به یک وسیله ی کمک شنیداری مثل سمعک یا کاشت حلزون مجهز باشد.

یکی از مشکلات دانش‌آموزان ناشنوا و کم‌شنوا، بیگانگی با زبان گفتاری و زبان اشاره است. در صورتی که کودک ناشنوا پیش از سه یا چهار سالگی وسیله کمک شنوایی (سمعک یا کاشت حلزون) دریافت کرده و تحت توانبخشی شنیداری و گفتاردرمانی قرار گرفته باشد، صحبت کردن، تلفظ حروف و لب‌خوانی برایش میسر است.

همچنین با یادگیری زبان اشاره، بنیان زبان شناختی اش شکل خواهد گرفت و قادر خواهد بود به راحتی با تمام کسانی که این زبان را می‌دانند ارتباط برقرار کند. یادگیری زبان اشاره و زبان گفتاری به دانش‌آموزان ناشنوا کمک بسیار زیادی می‌رساند و بخش اعظم مشکلات آنان را در یادگیری ها و برقراری ارتباط مرتفع می‌کند.

افراد ناشنوا و کم شنوا نیاز چندانی به مناسب سازی فیزیکی محیط و معابر ندارند و بیشتر مشکلاتشان در اختلال در برقراری ارتباط خلاصه می‌شود. البته این بدان معنی نیست که آنان کاملا بی‌نیاز از مناسب سازی محیط هستند و نباید در این خصوص اقدامی برای آنان صورت بگیرد. بلکه منظور این است که عمده مشکلاتی که این افراد با آن مواجه هستند، ناتوانی در برقراری ارتباط به دلیل عدم دریافت آموزش هم از سوی ناشنوایان و کم‌شنوایان و هم از سوی جامعه است. بویژه در مدرسه و دوران تحصیل، این موضوع، بزرگترین چالشی است که دانش‌آموزان دارای آسیب شنوایی با آن رو به رو هستند.

مرور خاطرات ذیل که مربوط به چند تن از این افراد از دوران تحصیل است میتواند چشم‌انداز بهتری در این خصوص به ما ارائه کند:

 

محمد، 28 ساله، کم‌شنوا

من زبان اشاره را خیلی خوب فرا نگرفته بودم. حتی معلم رابطم هم چندان زبان اشاره نمی‌دانست چه برسد به معلم‌های دیگر. معلم‌ها هم در هنگام تدریس نمی‌دانستند واقعا باید چه کاری برای من انجام دهند و اگر هم می‌خواستند کاری بکنند، مثلا آهسته‌تر درس بدهند یا دوباره توضیح بدهند، شلوغی کلاس و تعداد بالای دانش‌آموزان این اجازه را نمی‌داد. از همین رو من تنها 30-20 درصد مطالب تدریس شده را متوجه می‌شدم و مجبور بودم بخش اعظمی از مطالب را خودم به کمک کتاب‌های کمک آموزشی یا خانواده و دوستان بیاموزم.

در خصوص فعالیت‌های فوق برنامه هم بسیار مشکل داشتم. تقریبا در هیچ برنامه فوق درسی جایی نداشتم. تنها جایی که از حضورم استقبال می‌شد ورزش بود. حرفه‌ای فوتبال بازی می‌کردم و همین باعث شده بود دوستان زیادی پیدا کنم اما خیلی وقتها آنها هم نمی‌دانستند باید چگونه با من ارتباط برقرار کنند. به همین خاطر روابط ما محدود شده بود به بازی فوتبال.

همه این فشارها باعث شد من نتوانم بیشتر از دیپلم به تحصیلاتم ادامه دهم. فکر می‌کنم اگر معلم ها کمی آگاهی بیشتری در خصوص ناشنوایان می‌داشتند، خیلی می‌توانستند به من کمک کنند و چه بسا من می‌توانستم ادامه تحصیل بدهم و آینده متفاوتی برایم رقم می‌خورد.

 

میترا، 25 ساله، ناشنوا

با خواهرم همکلاس بودیم و این خیلی به من کمک می‌کرد. یک سال از من کوچکتر بود اما با هم به مدرسه رفتیم. همه چیز را او برایم ترجمه می‌کرد و کلا همه جا رابط من و بچه‌ها و معلم‌ها بود. قسمت تلخش اما اینجا بود که آنها هیچوقت با من مستقیم صحبت نمی‌کردند و همیشه خواهرم را مورد خطاب قرار می‌دادند. این درحالی بود که اگر هم آنها و هم من کمی تلاش می‌کردیم می‌توانستیم مستقیم و بدون واسطه باهم ارتباط برقرار کنیم.

راستش ارتباط برقرار کردن از طریق خواهرم برای من هم راحت بود و از آن استقبال می‌کردم اما در ادامه مشکلات فراوانی برایم به وجود آورد. در دوران دبیرستان مجبور شدم همان رشته‌ای را بخوانم که خواهرم دوست داشت و همیشه همان کاری را بکنم و همان جایی بروم که خواهرم می‌خواست. من بدون خواهرم هیچ هویت مستقلی نداشتم و این برایم بسیار دردناک بود.

به نظرم معلم‌ها، بخصوص معلم رابط من باید این موضوع را تذکر می‌دادند و نمی‌گذاشتند من آن همه وابسته باشم. ما همه ناآگاه و بی‌اطلاع بودیم و با شادمانی راه غلط را به سرعت جلو می‌رفتیم. کاش ماشین زمان داشتم.

 

در رابطه با افراد با آسیب شنوایی به توصیه های ذیل توجه داشته باشید:

  • اختلال شنوایی دامنه وسیعی دارد و شیوه های مختلفی در نحوه چگونگی ارتباط با آنان وجود دارد. بهتر است با دانش‌آموز دارای آسیب شنوایی، خانواده یا معلم رابط او در خصوص روش صحیح برقراری ارتباط مشورت کنید. در برقراری ارتباط با افراد با آسیب شنوایی از روش لب خوانی، زبان اشاره، نگارش، ابزارهای کمک شنوایی و … استفاده می گردد.
  • وقتی دانش‌آموزی به شما می‌گوید که ناشنوا است ، همیشه این دو سوال را از او بپرسید : 1. میزان افت شنوایی شما چقدر است؟ 2. بهترین راه برای ارتباط با شما چیست ؟
  • از آن جایی که دانش آموزان ناشنوا غالبا تنها هستند ، یادگیری و تجربه می تواند برای آنها گیج کننده و سخت باشد و حتی در مکالمات روزمره خود با همسالان ، دچار مشکل شوند. بنابراین مهم است که معلم‌ها آگاهی کامل داشته باشند و بتوانند شرایط خاص را کنترل کنند. برای مثال ؛ با راه اندازی بحث گروهی، دانش آموزان ناشنوا را تشویق به شرکت در بحث کنند.
  • برای جلب کردن توجه دانش‌آموز اسم او را صدا بزنید. اگر واکنشی نشان نداد می‌توانید با رعایت احترام و شأن او بازو و یا شانه هایش را لمس کنید و یا دست خود را تکان بدهید.
  • ارتباط مستقیم با فرد ناشنوا اهمیت فراوانی دارد. از همین رو در حضور رابط ناشنوا، برای رعایت احترام و شأن مخاطب همیشه سعی کنید سؤال و یا درخواست خود را مستقیما با او در میان بگذارید و تلاش کنید حتی‌الامکان از طریق رابط یا همکلاسی‌ها اقدام ننمایید.
  • در هنگام گفتگو همیشه چهره خود را به طرف شخص مخاطب قرار دهید.
  • در هنگام نگاه کردن چهره به چهره با فرد دچار اختلال شنوایی سعی کنید از تغییرات چهره و حرکات بدن احساسات و هیجان مربوطه را در پیامتان ابراز کنید مانند خشنودی، ناخشنودی و … به چهره مخاطب نگاه کنید تا مطمئن شود که شما مطلب او را درک کرده اید. تکان دادن سر دلیل تأیید کردن نمی‌باشد.
  • جهت تماس با یک دانش‌آموز ناشنوا بهتر است از طریق وسایل ارتباطی نوشتاری مانند پیامک، ایمیل و یا سایر برنامه‌های مشابه اقدام کنید.
  • تمام افراد کم شنوا مهارت کافی در لب خوانی ندارند، پس بهتر است با آنها واضح، موزون و آهسته صحبت کنید تا مطالب را درک کنند. اگر فرد ناشنوا می‌تواند لب خوانی کند، لب های خود را بیشتر از حد معمول و مبالغه آمیز حرکت ندهید. توجه داشته باشید افراد با اختلال شنوایی به طور تقریبی قادر به درک ۲۰ تا 30 درصد مطالب از طریق لب خوانی هستند.
  • سعی کنید هنگام صحبت کردن در محلی مناسب و روشن قرار گیرید و در هنگام حرف زدن از خوردن غذا، کشیدن سیگار و یا قرار دادن دست ها روی دهان‌تان خودداری نمایید.
  • در صورت نیاز جملات خود را برای چند بار تکرار کنید و کوشش کنید جمله ها را به صورت واژه به واژه بگویید.
  • اگر توضیح دادن مطالب به صورت گفتاری برای او بسیار مشکل است از او بخواهید در صورت تمایل مطالب خود را بنویسد. هرگز به او نگویید فراموش کن مهم نیست.
  • در هنگام صحبت کردن، محیط اطراف را زیر نظر داشته باشید و از قرار گرفتن در اماکن خیلی شلوغ، کریدورها و یا درهای ورودی تالارها خودداری کنید زیرا ممکن است موجب اختلال در شنوایی شخص کم شنوا شود. نور شدید خورشید و سایه هم می تواند از دیگر موانع گفتگوی دو جانبه باشد.
  • در صورتی که قصد بلند شدن یا ترک محل را داشتید، سعی کنید فرد ناشنوا را درجریان نیت خود قرار دهید.

 

توصیه‌هایی برای کلاس درس یا حضور در جلسات:

  • از آنجا که برای فرد ناشنوا دریافت اطلاعات از طریق دیدن میسر میشود ممکن است حرکت سایر دانش‌آموزان تمرکز او را دچار اختلال کند؛ از همین رو بهتر است دانش‌آموز ناشنوا یا کم‌شنوا در نیمکتهای جلو بنشیند تا با تمرکز بیشتری مباحث را دنبال کند.
  • وسایل کمک دیداری ، یک راه عالی برای یادگیری است. نکات مهم را روی تخته بنویسید و در نوشتن از کلمات و مفاهیم جدید برای افزایش اطلاعات استفاده کنید.
  • چیدمان کلاس : کلاس را به صورت نیم‌دایره‌ای یا دایره‌ای برگزار کنید. طرح کلاسیک (ردیف های پشت سر هم رو به معلم ) برای دانش‌آموزان کم‌شنوا سخت است؛ زیرا تسلط کامل بر روی صحبت های رد و بدل شده در کلاس را ندارند و از بحث عقب می‌مانند.
  • لازم است معلم یک دانش‌آموز ناشنوا یا کم‌شنوا، توجه بیشتری به او داشته باشد و مراقب باشد که او سیر بحث را دنبال کند. زیرا در صورتی که او بخشی از بحث را از دست بدهد، تا انتها متوجه موضوع نخواهد شد.
  • در صورتی که دانش‌آموز ناشنوا مایل به شرکت در بحث کلاس باشد مراقب علامت دادن او باشید.
  • قبل از سوال پرسیدن از آن ها، اسم شان را بگویید. این موجب می شود تا به شما توجه کنند و حواسشان جمع شود.
  • زمانی که شما مطالب را بیان می کنید راه نروید.
  • هرگز زمانی که روی تخته سیاه یا وایت برد مطالبی را می نویسید صحبت نکنید چون برای فرد ناشنوا قابل درک نیست. در مجموع تلاش کنید تنها در وضعیتی که رو به مخاطب ایستاده‌اید صحبت کنید.
  • هیچ زمانی موضوع گفتگو را بدون اطلاع تغییر ندهید. برای این کار می توانید کمی مکث کرده و به او بگویید قصد دارید مطالب دیگری را شروع کنید یا موضوع بحث را تغییر دهید.
  • زمانی که صحبت می کنید صدای خود را از حد مجاز بلندتر نکنید. این کار نه ‌تنها کمک کننده نیست، بلکه می تواند زیان بار باشد. زمانی صدای خود را بلند کنید که مورد درخواست دانش‌آموز کم‌شنوا باشد؛ آن هم به صورت کوتاه و مختصر.

 

در پایان، خواهشی از سوی جامعه ناشنوایان و کم‌شنوایان:

دوستان گرامی، زبان اشاره یک زبان است که باید با آموزش آن را فراگرفت. شما را به خدا اگر زبان اشاره بلد نیستید، از تکان دادن بی‌مورد و بی‌معنی دست و پا اجتناب کنید. باور کنید این اداها فقط موجبات خنده ما ناشنوایان را فراهم می‌کند و کارکرد دیگری ندارد. در صورتی که زبان اشاره را نیاموخته‌اید، صرفا به لب‌خوانی اکتفا کنید.

همچنین در دورهمی‌ها و گفتگوهای غیر رسمی، یک فرد ناشنوا را نادیده نگیرید و تلاش کنید او را نیز در جریان مباحث و گفتگوها قرار دهید. این برای ما بسیار دشوار است که در یک جمع حضور داشته باشیم و شاهد خنده‌ها و شوخی‌های آنان باشیم اما ندانیم که موضوع چیست و دقیقا به چه چیزی می‌خندند یا درباره چه چیزی صحبت می کنند.

 

چگونه با دانش آموزان دارای معلولیت رفتار کنیم؟ (بخش اول)

بازنمایی معلولیت در رسانه 

تکنولوژی های و نرم افزارهای ویژه ی افراد دارای معلولیت

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.