رشد اخلاقی دانش آموزان در فضای مجازی؛ چند راهکار

رشد اخلاقی دانش آموزان

در اهمیت تلاش برای رشد اخلاقی دانش آموزان در فضای مجازی شکی نیست. اما این کار را چگونه می توان انجام داد؟ در این مقاله راهکارهایی ارائه شده است.

مقاله مرتبط: مراحل رشد اخلاقی کودکان

قدم اول

خیلی مهم است کودکان را نسبت به قوانینی که در فضای آنلاین وجود دارد، آگاه کنیم. همچنین باید قواعد خانگی داشته باشیم که رفتارهای آنلاین را نیز پوشش دهد.

تحقیقات نشان می دهد دانش آموزانی که قواعد مربوط به فعالیت های مختلف در فضای وب در خانه داشته اند کمتر احتمال دارد که رفتارهای خطرناک آنلاین انجام دهند. همچنین این تحقیقات یک رابطه قوی میان میزان تماشای بالای تبلیغات ارائه شده در وب توسط کودکان و همچنین نبودن قوانین خانگی استفاده از اینترنت را نشان داده است. یعنی هر چقدر قواعد کمتری در خانه درباره ی استفاده از اینترنت در خانه وجود داشته باشد بیشتر احتمال دارد دانش آموزان روی تبلیغات اینترنتی کلیک کنند و یا درگیر آنها شوند.

یکی از دلایل عدم رعایت اخلاق

با این حال فقط دانستن درباره ی مجازات دزدی ادبی، چت جنسی و یا با تلفن حرف زدن در حال رانندگی باعث نمی شود که آنها این کارها را نکنند. یکی از دلایل می تواند این باشد که آنها مجازات ها را از خودشان دور می بینند و همچنین اینکه نوجوانان در این سن بیشتر برای‎شان قرار گرفتن در قراردادهای اجتماعی مهم است و ترس از تنبیه یا اشتیاق پاداش گرفتن برای انجام یک کار زیاد نمی تواند انگیزه ای برای آنها برای انجام یک رفتار باشد.

به همین دلیل است که برای رشد اخلاقی دانش آموزان، وضع قوانین خانگی درباره ی استفاده از اینترنت مهم است نه به دلیل مجازات شکستن آنها بلکه به دلیل اینکه این قوانین در حال انتقال ارزشها و انتظارات خانوادگی درباره ی چگونه رفتار کردن است.

قواعد خانگی یک مثال برای هنجارسازی اجتماعی است که آدم ها را نسبت به اینکه دیگران چگونه رفتار می کنند، آگاه می کند. یکی از چالش ها این است که ما اغلب یک ایده تحریف شده از چیزی داریم که نرمال یا معمول است. کودکان اغلب درباره ی میزان شایع بودن چیزهایی مانند قلدری آنلاین بیشتر تخمین می زنند، چیزی که باعث می شود این رفتارها قابل قبول تر به نظر برسد. یعنی چون آدم های زیادی آنها را انجام می دهند پس قابل قبول هستند.

تاثیر رسانه

تولیدات رسانه ای مربوط به کودکان ممکن است به کودکان اینگونه انتقال دهند که پرخاشگری یا رفتارهای مشابه نرمال است. در عین حال که فضاهای آنلاین زیادی که برای کودکان جذاب هستند فرهنگ هایی دارند که در آنها قلدری، جنسیت زدگی، نژادپرستی، و رفتارهای مشابه نرمال سازی شده است.

خوشبختانه راههای زیادی برای مقابله با آن وجود دارد. برای شروع می توانیم به کودکان مهارت های سواد رسانه ای یاد دهیم که به آنها کمک می کند طبیعت ساختگی و مصنوعی محصولات رسانه ای را شناسایی کنند و دلایلی که چرا پرخاشگری و بدخلقی خیلی بیشتری نسبت به دنیای واقعی در رسانه ها وجود دارد را درک کنند.

توانمند کردن دانش آموزان

در نهایت ما می توانیم دانش آموزان را توانمند کنیم تا برای عقاید و باورهای شان بایستند حتی زمانی که آنها در محیط هایی هستند که رفتارها و نگرش های منفی هنجار هستند. مطالعات نشان داده است که اعضای یک گروه احتمال خیلی کمی دارد که با نگرش های گروه همراهی کنند اگر حتی یک نفر عقیده ی متفاوتی را بیان کند. این امر دلیلی ست بر اینکه چرا بسیار مهم است تا کودکان را تشویق کنیم که اخلاق فردی خود را توسعه دهند.

دلیل دیگر هم این است که چون بیشتر کودکان فرهنگ ها و محیط های متفاوتی را در فضای آنلاین و آفلاین تجربه می کنند تنها راهی که اطمینان می دهد آنها انتخاب های خوبی داشته باشند این است که به آنها کمک کنیم خرد خود را برای تشخیص خوب از بد به دست آورند. در حالی که ممکن است بعضی وقت ها به این معنی باشد که آنها به جایگاه و موقعیت اخلاقی می رسند که متفاوت از ماست، زمانی که با نوجوانان تعامل داریم باید به عقاید و افکارشان درباره ی آن موضوع احترام بگذاریم.

برخلاف همدلی و هنجارهای اجتماعی، کودکان سن پایین قضاوت های اخلاقی شان را در محیط آنلاین همانگونه به کار می برند که در فضای آفلاین به کار می برند.

رشد اخلاقی کودکان کم سن و سال

در مورد مهارت همدلی، ما نمی توانیم مستقیما کودکان سن پایین را آموزش دهیم تا اخلاق شخصی خود را توسعه دهند اما می توانیم آن را تشویق کنیم. تحقیقات نشان داده است که آموزش اخلاقی مستقیم تاثیر پایداری ندارد اما تشویق کودکان به توجه کردن به دوراهی های اخلاقی موقعیت ها بدون پاسخ روشنی برای نحوه ی قضاوت در مورد آنها، می تواند کودکان را در مراحل رشد اخلاقی یاری رساند.

این مراحل رشد اخلاقی با میل کودک به لذت و انگیزش شروع می شوند. این میل هیچ مشکلی ندارد و بخش کلیدی کنجکاوی است که باعث می شود کودکان یاد بگیرند. همانطور که آنها بزرگتر می شوند، برخی اعمالی که تنبیه در پیش دارند را درک می کنند و یک حس ترس از تنبیه در آنها به وجود می آید. در هر دوی این مراحل، تفکراتِ کودک درباره ی اخلاق کاملا متمرکز بر خوب یا بد بودن آنهاست و بقیه ی آدمها فقط از این جهت که چه کاری می توانند برای کودک انجام دهند توسط کودک ارزیابی می شوند.

بیشتر کودکان کم سن و سال زمانی که به سنین اولیه نوجوانی می‌رسند به دیدگاهی اخلاقی رسیده‌اند که اصطلاحا «اخلاق قراردادی» نام دارد.[1] این دیدگاه اخلاقی بیشتر بر اساس دنیای اطراف فرد است تا تمایلات و خواسته‌های خودش. همرنگ شدن با دیگران و پیروی از قوانین گروه اهمیت بالاتری دارند. البته که برخی از افراد به بیشتر از یک گروه تعلق دارند، بنابراین نوجوانان ممکن است سرنخ‌های اخلاقی خود را از گروهی دریافت کنند که بیشترین معنا را برای آن‌ها دارد (این گروه معمولا شامل خانواده و یا گروه‌ هم‌سالان است)، حتی اگر با اخلاقیات جامعة گسترده‌تر در تعارض باشد.

نظرات لارنس کلبرگ درباره رشد اخلاقی

طبق نظرات «لارنس کلبرک» که یکی از پیشگامان مطالعه رشد اخلاقی بود، بسیاری از بزرگسالان از این مرحله نمی‌توانند عبور کنند. برخی از آن‌ها به صورت موقت به حالتی از بدبینی می‌رسند که از نظر «کلبرگ» این عمل عبارت است از پس زدن معیار‌های اخلاقی فعلی بدون جایگزین کردنشان. نتایج این عمل هم اغلب به صورتی است که گویی فرد به ابتدایی‌ترین مراحل پسرفت کرده است. در این میان دیگرانی هستند که می‌توانند به مرحلة پسا‌قراردادی دست پیدا کنند.

این مرحله جایی است که روح قوانین از متن آن‌ها اهمیت بیشتری پیدا می‌کند و قرارداد‌های اجتماعی و قوانین در مقابل اصول کلی‌تر و جهان‌شمول‌تر قرار می‌گیرند و ممکن است حتی اهمیت خود را از دست بدهند. (مارتین لوترکینگ می‌گوید: اگر شما قانونی غیرعادلانه را می‌شکنید، باید این کار را با عشق و گشودگی انجام دهید و سپس داوطلبانه با ماندن در زندان مجازات این عمل را بپذیرید تا بتوانید وجدان عمومی را نسبت به ناعدالتی این قانون بیدار کنید).

در مورد این پیشرفت چندین نکته حائز اهمیت وجود دارد. اول اینکه این مراحل در واقع روشی برای تصمیم‌گیری در مورد پرسش اخلاقی را توصیف می‌کنند؛ وقتی می‌گوییم شخصی در مرحلة خاصی از رشد اخلاقی قرار دارد، منظورمان این است که قضاوت‌های اخلاقی وی در بیشتر اوقات بر اساس آن مرحله صورت می‌گیرد. حتی کسانی که در مراحل ۵ و ۶ رشد اخلاقی قرار دارند، ممکن است گاهی اوقات قضاوت‌هایی را با توجه به مراحل پایین‌تر انجام دهند.

ظرفیت ذهنی کودکان برای درک استدلال اخلاقی

همچنین کودکان تنها می‌توانند استدلال‌های اخلاقی‌ای را درک کنند که تنها یک مرحله از مرحله فعلی‌شان بالاتر باشد. به عنوان مثال کودکان کم سن و سال نمی‌توانند به راحتی اصلی انتزاعی را مانند «با دیگران به گونه‌ای رفتار کن که دوست داری با تو رفتار شود» درک کنند. اما ممکن است گزاره‌هایی را که بیشتر معطوف به خود هستند، درک کنند، مانند «اگر با دیگران خوب رفتار کنی، آن‌ها هم با تو خوب رفتار خواهند کرد، اگر هم با دیگران بدرفتاری کنی، آن‌ها هم احساس می‌کنند که می‌توانند با تو بدرفتاری کنند».

مثالی از معضل اخلاقی که خود «کلبرگ» آن را استفاده می‌کند، داستان کودکی ۱۲ ساله به نام «جودی» است که در حال جمع کردن پول برای رفتن به کنسرت است. زمانی که تاریخ کنسرت فرا می‌رسد، او به حدی کافی برای رفتن پول جمع کردن است و پنج دلار اضافی نیز در اختیار دارد. اما مادر او می‌گوید که بودجة خانوادگی محدود است و این پول باید صرف خرید لباس‌های نو «جودی» شود.

معضل اولیه در این است که آیا «جودی» باید کل پول را به مادرش بدهد یا راجع به مبلغی که ذخیره‌ کرده است به او دروغ بگوید. او می‌تواند تنها پنج دلار اضافی را به مادرش بدهد و سپس خودش مخفیانه به کنسرت برود. اگر این پولی که «جودی» دارد از طریق هدیه به او رسیده بود و نه از طریق ذخیره کردن خودش، باز هم پاسخ این معضل دشوار بود؟ اگر که مادر «جودی» به او قول داده بود که اگر بتواند پول رفتن به کنسرت را خودش جمع کند، می‌تواند به کنسرت برود، وضعیت چه تغییری می‌کرد؟

نکته مهم

به خاطر داشته باشید که کودکان برای استدلال‌های اخلاقی که یک مرحله بالاتر از وضعیت فعلی خودشان است، بیشترین ارزش را قائل می‌شوند. از معضل اخلاقی مانند این مورد می‌توان به شکلی استفاده کرد که کودک را از مرحلة دوم به مرحلة سوم هدایت کند (از «جودی» بپرسید که اگر خانواده‌اش احساس کنند که نمی‌توانند به او اعتماد کنند، چه اتفاقی می‌افتد؟). همچنین می‌توان رفتن از مرحله سوم به چهارم را هم مد نظر داشت (از «جودی» بپرسید که کدام یک مهم‌تر است: صلاحیت‌های مادرش یا قولی که داده است؟).

رسانه می‌تواند فرصت مناسب دیگری برای تشویق افراد به تفکر اخلاقی و اکتشاف در پرسش‌های اخلاقی باشد. رسانه به ما آموزش می‌دهد که کدام درسته از رفتار‌ها مجازات دارند (مرحلة یک) و کدامشان پاداش (مرحلة دو)؛ ما ارزش‌های جامعه‌مان را حتما تا اندازه‌ای از رسانه می‌آموزیم (مرحلة سه)، وضعیت در مورد کد‌های اجتماعی مانند انتظارات نقش‌های جنسیتی هم به همین صورت است (مرحلة چهار).

ما می‌توانیم به جای اینکه اجازه دهیم کودکان‌مان تنها یادگیرندگانی منفعل باقی بمانند، از آن‌ها بخواهیم که خودشان را جای شخصیت داستان بگذراند و بگویند که اگر خودشان در شرایطی مشابه باشند، چه تصمیمی می‌گیرند. تحقیقات نشان می‌دهد که تلوزیون به عنوان محلی برای سرگرمی، می‌تواند بحث‌هایی کاملا جدی در رابطه با پرسش‌های اخلاقی در میان نوجوان‌ها ایجاد کند.

پانوشت

[1] همان دیدگاه رشد اخلاقی لارنس کلبرگ، روان‌شناس آمریکایی که رشد استدلال اخلاقی را در افراد به سه دستة کلی که هر کدام دو زیر دسته دارند، تقسیم می‌کرد.

مرحله پیش‌فراردادی: فرد اعمال را به دلیل امید به پاداش یا ترس از مجازات انجام می‌دهد.

مرحله قرار دادی: همرنگ شدن با انتظارات اجتماعی، قوانین و وظائف انگیزه‌های اصلی رفتارند.

مرحله پس‌قراردادی: در این مرحله فرد به اصول کلی اخلاقی باور پیدا می‌کند و به اهمیت قوانین اجتماعی پی می‌برد، همچنین در تصمیمات حقوق بشری را ملاحظه می‌کند. در این مرحله که اخلاقیات بر اساس اصول انتزاعی و کلی عدالت قرار بنا می‌شود.

منبع: مدیا اسمارت

مقالات مرتبط

استفاده از تکنولوژی در کلاس

یکی از نگرانی هایی که اغلب در میان معلم ها وجود دارد، استفاده از تکنولوژی در کلاس است. مخصوصا زمانی که دانش آموزان ابزارهای خودشان را دارند که ممکن است مشکلات زیادی ار در کلاس پیش بیاورد. در این مقاله راهکارهایی برای حل این مسئله ارائه کرده ایم.

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.