سرقت ادبی توسط دانش آموزان و اخلاقیات
سرقت ادبی در دانش آموزان مشکلی است که امروزه با وجود اینترنت، با آن درگیر هستیم. سرقت ادبی ارتباط نزدیکی با حقوق معنوی دارد، اما تفاوتهای کوچکی با آن دارد.
کودکانی که در فرهنگی بزرگ میشوند که کپی کردن و رونوشت کار دیگران عملی کاملا عادی به حساب میآید، به سختی میتوانند دزدی ادبی را نوعی مشکل اخلاقی تصور کنند.
مقاله مرتبط: آموزش اخلاق رسانه ای و آنلاین به کودک
دلایل سرقت ادبی در دانش آموزان
تعجبی ندارد که بدانید تنها دانشآموزانی که مشکل دارند دزدی ادبی انجام نمیدهند: ممکن است دانشآموزانی که تحت فشار برای موفقیت قرار دارند به شیوههای مناسبتر (و سختتر به لحاظ شناسایی) به دزدی ادبی دست بزنند. تحقیقات نشان دادهاند که سرقت ادبی در دانش آموزان در سه موقعیت از بقیه رایجتر است: اول زمانی که دانشآموزان تحت فشار هستند (مثل زمانی که تاریخ محکم و غیرقابل تغییر برای انجام تکلیف وجود دارد یا اینکه تکلیف تاثیر مهمی بر روی نمره دارد). موقعیت دوم زمانی است که کودکان به تکلیف علاقهای ندارند. موقعیت سوم هم زمانی است که دانشآموز احساس میکند این تکلیف منصفانه نیست و تا جایی پیش میرود که احساس میکنند بدون تقلب کردن هیچ امیدی به قبول شدن ندارند.
یک تحقیق در سال ۲۰۰۹ نشان شناسایی انواع مختلف سرقت ادبی در دانشآموزان تفاوتهای زیادی دارد: دو سوم از کل دانشآموزان باور داشتند که کپی کردن کل تکلیف کاری «کاملا نادرست» است، بیشتر از نیمی عقیده داشتند که کپی کردن بخشی از تکلیف نادرست است و تنها یک سوم بر این باور بودند که کپی کردن مستقیم سوالات تکالیف از اینترنت عملی اشتباه است. جالب است بدانید که در هر مورد چه تعداد از دانشآموزان احساس میکردند که این عمل «خلاف قانون است اما نادرست نیست». به عبارتی دیگر آنها میدانستند که معلمهایشان ممکن است تکالیف را از آنها قبول نکنند، اما از نظر خودشان کاری که انجام میدادند مشکل اخلاقی نداشت.
چرا سرقت ادبی از نظر دانش آموزان غیر اخلاقی نیست؟
بخشی از علت چنین وضعیتی میتواند این باشد که کودکان در فرهنگی بزرگ میشوند که کپی کردن و رونوشت کار دیگران عملی کاملا عادی است و همکاری و به اشتراکگذاری اطلاعات رفتاری بهنجار است. همچنین به نظر میرسد منابع اصلی اطلاعاتشان مانند «ویکیپدیا»، نویسندة مشخصی ندارد. برخی از تحقیقها نیز به این نتیجه رسیدهاند که افراد جوان در این نسل در مقایسه با نسلهای قبلی دیدگاههایی کاملا متفاوت دربارة حقوق مالکیت و معنوی دارند. برخی دیگر هم باور دارند که مشکل بیشتر در این است که به دانشآموزان احترام به صداقت و امانتداری آکادمیک یا مهارتهای لازم برای پیدا کردن منابع درست و استفاده از آنها آموزش داده نمیشود.
«ترسا فیشمن» رئیس «مرکز یکپارچگی آکادمیک» در دانشگاه «کلِمسون» میگوید که:
«اکنون نسلی داریم از دانشآموزانی که با اطلاعاتی بزرگ شدهاند که به نظر میرسد در فضای مجازی معلقاند و هیچ نویسندهای ندارند. باور بر این است که اطلاعات در جایی افتاده است تا هر کسی از راه رسید بتواند از آنها استفاده کند».
انواع سرق ادبی
شبیهسازی: در این حالت دانشآموز تکلیف را به کلی بر اساس اثر فردی دیگر انجام میدهد. این حالت شایعترین و شدیدترین نوع دزدی ادبی است، اما تشخیص آن نیز از بقیه راحتتر است.
کنترل-سی: حالتی مشابه قبلی است، با این تفاوت که ترکیبی از کارهای کپی و دست اول است.
پیدا کردن و جایگزین کردن: در این حالت مطالب کپی میشوند اما برای جلوگیری از لو رفتن، برخی کلمات و جملات تغییر پیدا میکنند.
ترکیب مجدد: در این مدل حالتی از تغییر دادن عبارت ها رخ میدهد که اطلاعات مختلف به هم متصل میشوند تا نتیجة نهایی کاری بدیع و دست اول به نظر برسد.
چرخة بازیابی: استفاده از آثار قبلی خودِ شخص و تازه جلوه دادن آن.
پیوندی: مخلوطی از مطالب مستند و غیرمستند
مخلوطی: در این موقعیت چندین منبع مختلف بدون ذکر نام، با هم ادغام میشوند.
سه مدل آخر را نمیتوان دقیقا در تعاریف سنتی دزدی ادبی جای داد، اما شکلهای نسبتا رایجی از دزدی ادبی و بیامانتی در دنیای آکادمیک به حساب میآیند:
خطای ۴۰۴: زمانی است که دانشآموز به منابعی که وجود ندارد استناد میکند.
جمعآوری: زمانی است که دانشآموز از منابع مستند و خوب برای انجام کاری استفاده میکند اما خودش هیچ مطلب جدیدی به آن اضافه نمیکند.
بازتوییت کردن: در این شرایط کار نهایی به عنوان کاری مستند و شکلی از تغییر در عبارت ها ارائه میشود، اما عبارت های جدید به متن اولیه و اصلی بسیار نزدیک است.
منبع: مدیا اسمارت
پاسخها