پنج قدم برای آموزش سواد رسانه‌ ای در پیش‌دبستان

تفکر انتقادی برای پیش دبستانی ها

کودکان از سنین خیلی پایین در معرض رسانه قرار می‌گیرند. بنابراین آموزش سواد رسانه‌ ای در پیش‌دبستان از همان سال‌های اولیه به نظر امری بسیار مهم است. با این حال، در این حوزه اطلاعات زیادی وجود ندارد. بسیاری از مقالات به این موضوع پرداخته‌اند که پیش‌دبستانی‌ها در درک اینکه چه چیزی واقعی است و چه چیزی غیرواقعی مشکل دارند. بنابراین برای آنها دشوار است که بتوانند فانتزی‌ و تخیلی بودن تبلیغات را درک کنند، یا اینکه حتی متوجه شوند «المو» یک هیولای واقعی نیست.

اما این مسئله باعث نمی‌شود که آموزش سواد رسانه‌ ای در پیش‌دبستان ناممکن شود. در حقیقت این روز‌ها نسلی از کم سن و سال‌ترین کودکان با دستگاه‌هایی مانند گوشی‌های همراه، آیپد‌ها و رایانه‌ها بزرگ می‌شوند و به همین دلیل تاثیرات رسانه در کودکان بیشتر از حد تصور است. والدین معمولاً مشتاق‌اندکه در برابر زمان استراحت و تنفس، به کودکان‌شان زمان‌هایی برای رسانه اختصاص بدهند. به هر ترتیب، با وجود خیل عظیمی از مطالعات که تاثیرات منفیِ صرف زمان زیاد در پای نمایشگر‌ها را نشان می‌دهند، روشن است که این زمان باید محدود‌تر شود.

برای بسیاری از والدین آن هم در حالی کودکان‌شان از آنها به خاطر داشتن زمانی اضافه برای پای تلوزیون بودن آن هم زمانی که باید خاموش شود، شکایت و گله می‌کنند، پیدا کردن نقطه‌ی تعادل در این مسئله به امری دشوار تبدیل می‌شود. چنین پدیده‌ای باعث می‌شود که اهمیت سواد رسانه‌ای مضاعف شود و والدین را تشویق می‌کند که از رسانه در حکم یک منبع استفاده کنند، نه یک تهدید. در اینجا برای‌تان پنج توصیه را آورده‌ایم که می‌توانید آنها را در منزل با خانواده‌تان بکار ببرید. این مراحل نه تنها کودکان را تشویق می‌کنند که تفکری انتقادی پرورش دهند، بلکه به شما هم کمک می‌کند که دیدگاه آنها را بهتر درک کنید.

۱. رسانه‌ای را که کودک‌تان با آن تعامل دارد بشناسید.

سعی کنید در هر برنامه‌ای که به کودک پیشنهاد می‌دهید، یا همچنین استفاده از گوشی، کنارش باشید. روشن کردن دستگاه و سپس ترک کردن محل کافی نیست. سعی کنید محتوایش را بفهمید.

مقاله مرتبط: پنج قدم برای آموزش سواد رسانه‌ای به پیش‌دبستانی‌ها

۲. تشویق‌شان کنید که به دنبال منظور و پیام اصلی باشند.

«مرکز سواد رسانه‌ای» توضیح می‌دهد که پیش‌دبستانی‌ها به شکلی بسیار ابتدایی احتمال دارد که با نقش اصلی داستان یا کسی که نقشی محوری در برنامه دارد، همذات‌پنداری کنند. در حقیقت شما باید به کودک کمک کنید که راویِ داستان را پیدا کند. من در اینجا این مطلب را هم خودم اضافه می‌کنم که هر زمانی اگر کتاب یا بازی جدیدی خریدید یا برنامه‌ی تلوزیونیِ جدیدی را آغاز کردید، با فرزندتان به جلد روی آن دقت کنید.

راجع به محتوایش بدین صورت صحبت کنید: «احساس می‌کنم این داستان/برنامه/فیلم یا بازی راجع به سگی کوچک به نام «فرانک» است که عاشق علم است. بیا نگاهش کنیم و ببینیم که داستان چیست»، یا اینکه «من حس می‌کنم که این کتاب راجع به یک دختر کوچک و خرگوشش است». در آینده‌ای نزدیک آنها پیش از استفاده از رسانه‌ای خاص، شروع به تدوین کردن فرضیه راجع به محتوای رسانة مورد نظرشان خواهند کرد.

۳. به آنها بافت ارائه دهید.

برای نمونه در اینجا مثال قدیمی «آدم خوبه و آدم بده» را تصور کنید. در تجارب من، پسران در سن سه سالگی معمولاً با این سناریو‌ها و متن‌ها رو‌به‌رو می‌شوند. حتی کودکانی که هیچ‌گاه برنامه‌های خشن تلوزیونی ندیده‌اند، با این نمایش‌نامه‌ها در پیش‌دبستانی رو‌به‌رو می‌شوند و آنها را به خانه می‌آورند که به خواهران و برادران و همچنین هم‌بازی‌های‌شان پیشنهاد دهند.

معمولاً همیشه سناریو‌های «آدم خوبه و آدم بده» به این صورت تعریف شده‌اند که در آن‌ها شخصیت منفی به طریقی به تصویر کشیده می‌شود که گویی بدین شکل زاده شده است. این باعث می‌شود که صحبت کردن راجع به اینکه آیا شخصیت منفی واقعا بد است یا اینکه شخصیت مثبت واقعا خوب است، اهمیتی دو چندان پیدا کند، مخصوصا اینکه آنها در بیشتر اوقات خشونتی یکسان را نشان می‌دهند.

مقاله‌ای در «نشریه‌ی سواد رسانه‌ای» توصیه می‌کند که می‌توان افراد شرور را به شکلی نشان داد که آنها هم در داستان‌ها خانواده‌ و دوستانی دارند و به آنها اهمیت می‌دهند و در صورت آسیب دیدن‌شان ناراحت می‌شوند و بدین طریق تصویری را که کودکان از این افراد دارند اصلاح کرد. در اینجا استعاره‌ی اجتماعیِ بزرگ‌تر برای یک بزرگسال قابل درک است، اما می‌دانیم که کودکان چنین قابلیتی ندارند. ارائة چنین بافت و ساختاری به کودکان کمک می‌کند در نهایت بفهمند که شخصیت‌های قصه اغلب داستانی دارند که از دید ما پنهان است.

۴. به سراغ کلیشه‌ها بروید.

همیشه این حرکت که کودکان را در معرض رسانه‌های مختلفی قرار دهید که کلیشه‌های ارائه شده در دیگر رسانه‌ها یا در کل در جامعه را به چالش می‌کشند، مفید است. برای آموزش سواد رسانه‌ ای در پیش‌دبستان برنامه یا کتابی را پیدا کنید که مفاهیمی را مانند «تنها دختران با عروسک‌ها بازی می‌کنند» یا «دختران نباید از کامیون‌ها خوش‌شان بیاید» به چالش می‌کشد. کودکان همیشه در معرض این کلیشه‌ها هستند و اگر شما برایشان جایگزینی معرفی نکنید، در نهایت آنها را قانونی جهانی به حساب می‌آورند.

5. مرز‌‌ها را مشخص کنید.

محدود کردن زمانی که کودکان پای نمایشگر‌ها هستند، نه تنها برای آنها مفید است بلکه برای خودتان هم کاربرد دارد. هر چه بیشتر به گلایه‌های آنها در مورد داشتن زمان بیشتر پای نمایشگر‌ها گوش دهید، زمان بیشتری را صرف این فعالیت‌ها می‌کنند و دوباره گلایه‌ها و شکایت‌هایشان بیشتر می‌شود و این چرخه همین طور ادامه پیدا می‌کند. اگر شما در تصمیم‌های‌تان مصر باشید، آنها به مرز‌هایی که تعیین کرده‌اید عادت می‌کنند و افزون‌بر اینکه غر زدن‌ها و گلایه‌هایی که در سن پیش‌دبستانی اجتناب‌ناپذیر است کمتر می‌شود، از زمان استفاده‌های افراطی از نمایشگر‌ها نیز کاسته می‌شود.

منبع: لمپ

 

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.