پاسخ اخلاقی به قلدری مجازی
چگونه باید به قلدری مجازی/آنلاین یا سایبربولینگ پاسخ داد؟ این واقعیت کاملا ثابت شده است زمانی که ناظران یک واقعه آزارگرانه در دنیای مجازی، وارد ماجرا میشوند و از فرد قربانی دفاع میکنند، تفاوتهای مثبت و عظیمی رخ میدهد. اما همیشه شرایط این گونه نیست. شرایط زیادی وجود دارند که ممکن است در آنها دخالتهای تماشاچیان تنها آسیب بیشتری به قربانی یا شاهدان یا هر دو وارد کند. همچنین تماشاچیان هم ممکن است دلایل درستی برای دخالت نکردن یا گزارش نکردن واقعه آزارگرانه داشته باشند. هیچشکی هم وجود ندارد که ممکن است شاهدان آسیبهای زیادی ایجاد کنند، این کار میتوانند همدست شدن مستقیم با فرد آزارگر، تشویق او یا حتی دوباره قربانی کردن فرد از طریق انتشار فیلمها یا عکسهای مرتبط با واقعه باشد.
مقاله مرتبط: مراحل رشد اخلاقی کودکان
توانمندسازی کودکان و نوجوانان برای مقابله با قلدری مجازی یا آنلاین
برای توانمندی سازی کودکان و نوجوانان در جهت اینکه شاهدانی اخلاقمند و فعال باشند، باید به جای اینکه صرفا به آنها بگوییم که وارد ماجرا شوید، توصیههایی بهتر به آنها یاد دهیم. هر شرایط آزار و اذیت متفاوت و پیچیده است، بنابراین باید در قدم اول به کودکان آموزش دهیم که «آسیبی وارد نکنند»: قبل از اینکه کاری در مقام شاهد انجام دهید، به این فکر کنید که کارتان چگونه ممکن است اوضاع را بدتر کند.
علاوه بر اینکه میتوان به جوانان یاد داد که قبل از عمل فکر کنند، میتوان به آنها تعدادی از کارهایی را آموزش داد که در هنگام رخ دادن قلدری مجازی میتوانند آنها را انجام دهند. مواجهه با فرد آزارگر در مکانی عمومی میتواند مفید باشد، اما گاهی اوقات هم انجام چنین کاری باعث میشود که آنها حالتی دفاعی به خود بگیرند. یک رویارویی در خلوت میتواند تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد، مخصوصا زمانی که این عمل بین دو دوست باشد. در زمانهایی که کم کم وضعیت درام در حال تبدیل شدن به تعرض است، تلاشهایی برای میانجیگری و آرام کردن شرایط میتواند بسیار کارساز باشد.
گزارش فعالیت های آزارگرانه
ثبت کردن قلدری مجازی و گزارش آنها هم تاثیرگذار است، مخصوصا در موقعیتهایی که فرایندی مشخص برای گزارش کردن عمل آزاردهی وجود دارد. مطمئن شوید که کودکان از فرایند گزارش کردن اعمال آزارگرانه در تمام محیطهایی مجازی که در آنها فعال هستند، آگاهند، مکانهایی مانند شبکههای اجتماعی و بازیهای آنلاین. اگر هم مدرسه این کودکان رویهای خاص برای گزارش کردن این گونه اعمال دارد، اطمینان حاصل کنید که این را هم کودک میداند. در آخر مواجهه با فرد قربانی میتواند تاثیرات زیادی داشته باشد: تحقیقات نشان داده است افرادی که دیگران آنها را آزار میدهند و به آنها زور میگویند، به دلیل اینکه کسی از آنها حمایت نکرده است، به این باور میرسند که لایق این اتفاقات و قلدری مجازی هستند.
در کنار اینکه میتوانیم به کودکان آموزش دهیم که شاهدانی فعال و اخلاقمدار باشند، میتوانیم به آنها یاد بدهیم که چگونه خودشان از آزارگری و زورگویی اجتناب کنند. این عمل تا حدی بسته به سن کودکان است. در مورد کودکان کم سن و سالتر بخش اصلی کمک به آنها در تقویت همدلی و سلامت هیجانی است. همچنین مهم است که انتظارتمان از رفتارهایشان را کاملا آشکار به آنها بگوییم و کمک کنیم که تفکر اخلاقی آنها به جای اینکه بر اساس ترس از مجازات باشد، بر پایة قوانین و کدهای اجتماعی سازمان یافته باشد.
آموزش زوابط سالم
زمانی که آنها به سنین نوجوانی رسیدند، ما باید کم کم رابطههای سالم را به آنها آموزش بدهیم و بگوییم که چگونه رابطههای ناسالم را تشخیص دهند. کودکان در این سن بیشترین حساسیت را به هنجارهای اجتماعی دارند، بنابراین آگاه کردن آنها از حالتهای غیرعادی آزارگری و زورگویی موثرترین رویکرد ممکن است. در همین زمان هم باید نوجوانان را به سمتی سوق دهیم که نظام اخلاقی شخصی برای خودشان داشته باشند که کمتر به نظامهای قانونی و قوانین اجتماعی وابسته است (در یکی از تحقیقات دانشآموزان مقطع راهنمایی که بر طبق نظام اخلاقی شخصیشان، آزارگری و زورگویی را عملی نادرست میدانستند، تنها کسانی بودند که همیشه در مقابل آزارگری و زورگویی میایستادند).
تمرکز بر روی مهارت همدلی
تمرکز بر روی همدلی و سلامت هیجانی زمانی که میخواهیم نگذرایم که درام به تعرض تبدیل شود یا از تبدیل شدن تعارض دوجانبه به خشونت در رابطه جلوگیری کنیم، بیشترین فایده را دارد. آموزش دادن به کودکان در رابطه با زمانی که شوخیهای عادی از حد خود عبور میکنند و واقعا به امری آزاردهنده تبدیل میشوند، احتمال دخالت کردن از سمت آنها را در زمانهایی که آزارگری میبینند، بیشتر میکند.
تمرکز بر روی همدلی، به عنوان یک مداخله، زمانی بیشترین فایده را دارد که با مورد آزارگر-قربانی طرف باشیم: آزارگران محض و واقعی در زمینه عقلانیسازی و بهانهتراشی به اندازهای مهارت دارند که حس همدردی را از خودشان دور کنند و به همین دلیل این رویکرد در مورد آنها موثر نیست. حتی ممکن است باعث شود که آنها از این رویکرد سواستفاده کرده و درصدد آزار بیشتر بربیایند.
در کنار آموزش همدلی به کودکان، میتوانیم به آنها عادتهای هیجانی را یاد بدهیم که باعث میشود در موقعیتهای آزارگرانه واکنشهایی نداشته باشند که اوضاع را بدتر کند. آنها را ترغیب کنید که هیچگاه در حالت عصبانیت چیزی را منتشر نکرده و به عملی واکنش نشان ندهند، در عوض تنها از شرایط عبور کنند و صبر کنند تا آرام شوند. به آنها بگویید نشانههای بسیاری که ما در هنگام رابطة حضوری برای شوخی کردن استفاده میکنیم، در دنیای مجازی حضور ندارند. بنابراین باید همیشه در این مواقع جنبة مثبت ماجرا را ببینیم و سپس در مورد تعارضها به صورت حضوری صحبت کنیم. در آخر به کودکان آموزش دهید که نیازی نیست هیچ مسیری را تنها طی کنند. با کودکان در اولین فرصت و زمانی که هنوز مشکلی به وجود نیامده است، صحبت کنید و همزمان با اینکه بزرگتر میشوند به صحبت با آنها ادامه بدهید تا بدانند که در صورت بروز مشکل میتوانند نزد شما بیایند.
زمانی که بحث از رابطههای عاطفی میشود، تمام مطالبی که گفتیم قابل اجرا هستند: باید به نوجوانها آموزش دهیم که نشانههای روابط ناسالم را شناسایی کنند، مانند زمانی که فرد سعی در کنترل کردن، منزوی ساختن یا تحقیر کردن طرف مقابل دارد.
آگاهی از قوانین
البته مطلع ساختن جوانان از قوانین مدرسه و خانه در مورد قلدری مجازی هم مهم است: به جای اینکه تنها بر روی مجازاتها تمرکز کنید، برایشان روشن کنید که از آنها چه انتظاری میرود. قوانین باید انعطافپذیر بوده و بر روی حل کردن مشکل تمرکز داشته باشند تا اینکه به دنبال مجازات کردن فرد خطاکار بروند. سیاستها و قوانینی که هیچ انعطافی ندارند و مجازاتهای سخت تنها باعث میشود که جوانان کمتر رویدادهای قلدری مجازی را گزارش کنند. زشت دانستن رفتارهای بهنجار مانند شوخیهای متقابل، تنها احترام آنها را به قانون کمتر میکند. آن چیزی که از قوانین سفت و سخت مهمتر هستند، ایجاد رویههایی روشن و واضح است که کودک بداند در زمانهایی که آزارگری میبیند یا برای خودش اتفاق میافتد، چه اقدامی بکند.
مدارس هم باید کاری کنند که شاهدان به راحتی بتوانند موقعیتهای آزارگری را گزارش کنند و از پیامدهایش واهمه نداشته باشند. «سامیر هیندوجا» از «مرکز تحقیقات قلدری مجازی» پیشنهاد طراحی نظامی را داد که در آن افراد بتوانند به صورت ناشناس موقعیتهای آزارگری را گزارش دهند. بدین صورت خطر اینکه این اتفاق برای خودشان بیفتد یا اینکه برچسب خبرچین به آنها زده شود، کمتر میشود. ظاهرا این نظام در مدارسی که آن را به کار بستهاند، مفید واقع شده است، اما طرز پیادهسازی این روند باید ظریف و دقیق باشد. در وهلة اول، اگر این نظام به همراه نوعی سیاست کاملا خشک و بیانعطاف اجرا شود که اجازه نمیدهد معلمها و مدیران از قضاوتی مثبت در پاسخ به شکایتها استفاده کنند، دانشآموزان به احتمال کمتری آزارگری را گزارش میدهند. همچنین باید به خاطر داشته باشیم که ناشناس ماندنِ کامل در جامعهای کوچک مانند مدرسه، دشوار است.
آگاهسازی جوانان از قوانین و مقررات درباره قلدری مجازی به عنوان راهی در جهت اطلاعرسانی هنجارهای خانواده، مدرسه و جامعه بیشترین اثر را دارد. گرچه این حالت زمانی اثرگذار است که قوانین مکتوب شبیه به قوانین نانوشته باشند. اگر ما به کودکان بگوییم که در زمان بروز مشکل نزد ما بیایند، اما در زمان انجام این کار آنها را مجازات کنیم (مانند زمانی که اینترنت آنها را قطع میکنیم یا تلفن همراهشان را از آنها میگیریم)، آنها سریعا متوجه میشوند که کدام قوانین واقعی هستند و کدام یک نیستند.
این قوانین پنهان و نانوشته و هنجارهای اجتماعی همیشه بازتاب واقعیت نیستند. اغلب تصور جوانان راجع فراوانی آزارگریها و زورگوییها در مقایسه با واقعیت، اغراقآمیزتر است و بنابراین آنها این رفتار را به لحاظ اجتماعی پذیرفته شده میدانند. این تصورات هم بر احتمال دخالت آنها در چنین شرایطی تاثیر میگذارد. خبر خوب این است که زمانی که آنها میدانند این اعمال تا چه اندازه غیرعادی و نادرست هستند، احتمال دخالت و واکنش نشان دادن از سمتشان بیشتر میشود. همچنین میتوانیم با پرورش کودکانی محترم و بزرگسالانی که در زمینة مخالفت با زورگویی الگویی برای دیگران هستند، هنجارهای اجتماعی را تغییر بدهیم.
جوانان برای پیدا کردن اعمال بهنجار و سالم در روابط عاطفی هم از هنجارهای اجتماعی (از جمله خانواده، همسالان و رسانه) کمک میگیرند. زمانی که توجه کودکان به روابط جلب میشود، مطمئن باشید که میدانید آنها چه چیزی نگاه میکنند، بازی میکنند یا گوش میدهند و همچنین آمادة مکالماتی در رابطه با تفکرات نادرست در ارتباط با روابط باشید: برنامههای تلوزیونی، موسیقی، بازیهای ویدئویی و تبلیغات میتوانند گرایشهای ناسالمی را پرورش دهند، مانند سلطهگری، تعارضات یا حتی عادی جلوه دادن خشونت در روابط.
معضلات اخلاقی در رابطه با قلدری مجازی
ما میتوانیم با گفتوگو راجع به معضلات اخلاقی که به جنبههای مختلف این موضوع مربوط میشوند، به نسل جوان کمک کنیم که نظام اخلاقی شخصی را پرورش دهند که به آنها در گرفتن تصمیمهای درست کمک میکند. به خاطر داشته باشید که معضل اخلاقی نباید پاسخی واضح داشته باشد، تا جوانان بتوانند فرصتی برای تقویت استدلال اخلاقی فراهم شود.
برای اینکه به جوانان کمک کنیم تا بدانند که در زمانهای آزارگری و زورگویی چه اقدامی باید انجام دهند، میتوانیم از معضل اخلاقی مانند زیر استفاده کنیم: «جف» در هنگام بازی آنلاین مشاهده میکند که بازیکنی دیگر به نام «آلن» دوستش «مایک» را اذیت میکند. «آلن» شخصیت «مایک» را در داخل بازی میکشد و دوباره برای بازگشت مجدد وی به بازی کمین میکند. البته «جف» میداند که «مایک» به صورت کلامی«آلن» را در گذشته اذیت کرده است، کارهایی مانند دادن لقبهای توهینآمیز و جلوگیری از ورود وی به تیمها. با اینکه «جف» و «مایک» معمولا با هم بازی میکنند، «جف» هیچگاه زمانی که «مایک»، «آلن» را اذیت میکرده، کاری انجام نداده است. حال چه کار باید بکند؟
برخی از سوالهایی که میتوان برای کودک مطرح کرد از این قرار است:
- آیا «مایک» به خاطر کاری که با «آلن» کرده بود، چیزی به دست آورد؟
- آیا تفاوت در شدت بین این دو رفتار (آزار کلامی و بیرون کردن از تیم در مقابل غیرممکن ساختن بازی) چیزی را عوض میکنند؟
- آیا مهم است تصور کنیم کاری که «مایک» انجام داد عملی رایج و پذیرفته شده در فرهنگِ بازی کردن است و رفتار «آلن» نادرست و پذیرفته نشده؟
- و اینکه آیا «جف» باید عواقب احتمالی گزارش دادن رفتار «مایک» یا «آلن» را به مسئولین بازی، در نظر بگیرد؟
در نظر داشته باشید که کودکان معمولا به بحثها و دعواهای دیگران در مقایسه با خودشان، آب و تاب بیشتری میدهند. بهتر است شما از کودکی که در مرحلة پیش قراردادی یا قراردادی رشد اخلاقی مدر نظر لارنس کلبرگ قرار دارد (یعنی اعمالی که انجام میدهد به امید پاداش یا ترس از مجازات است) بپرسید که به نظرشان اعمال «مایک» و «آلن» و هر اقدامی که «جف» انجام میدهد چگونه میتواند بر جامعة بازیهای آنلاین و لذت بردن دیگران از این بازیها، تاثیر بگذارد. کسانی که در مرحلة سوم و چهارم قرار دارند (مقررات اجتماعی و قوانین برایشان مهم است)، باید به این سمت سوق داده شود که ببینند چه اقدامی با روحیة قوانین بازی بیشترین سازگاری را دارد، یا اینکه آیا اصل «هر انسانی لایق احترام است» را رعایت میکند یا خیر.
کودک قلدر
کودکان علاوه بر اینکه میتوانند شاهد آزارگری و زورگویی باشند، ممکن است در موقعیتی قرار گیرند که خودشان هم دست به چنین کارهایی بزنند. تصور کنید که «مری» در حال ویرایش فیلمی از رقص دانشآموزان مدرسه است و به دختری به اسم «امیلی» بر میخورد که احتمالا خبر ندارد بر روی لباس مقدار زیادی سس ریخته شده است. «امیلی» قبلا از دوستان «مری» بوده است اما در چند ماه اخیر از دایرة دوستان او خارج شده و بنابراین احتمال آزار دیدنش از سمت دیگران بالاتر رفته بود. «امیلی» میدانست که اگر او بخواهد فیلم را به اشتراک بگذارد، تمام دوستانش آن را منتشر و «لایک» خواهند کرد، اما به دلیل لکة غذا بر روی لباسش، افراد بسیاری به او طعنه خواهند زد و او را اذیت خواهند کرد. «مری» چه کار باید بکند؟ سوالهایی که میشود پرسید، میتواند به صورت زیر باشد:
- آیا این حقیقت فرقی ایجاد میکند که فیلم در رویدادی عمومی ضبط شده است و احتمالا مردم لکة لباس را حتما دیدهاند؟
- آیا اینکه قبلا «امیلی» با «مری» دوست بوده، باعث بدتر شدن شرایط میشود؟
- همچنین آیا اینکه «مری» فیلم را در حالی که برای مدرسه کار میکرد پیدا کرد و نه زمانی که خودش مشغول تهیة آن فیلم بود، باعث بدتر شدن اوضاع میشود؟
مرحله رشد اخلاقی که کودک در آن قرار دارد
کودکانی که در مرحله یک یا دو قرار دارند، باید به این سمت سوق داده شوند که فکر کنند آیا رفتارهای ضد یکدیگر در یک گروه درستی کار خوبی است یا نه، و اینکه اگر «مری» چنین رفتاری را ترویج کند، ممکن است برای خودش هم اتفاق بیفتد؟ از کودکانی که در مرحلة سوم و چهارم قرار دارند میتوان پرسید که آیا «مری» به دلیل اینکه با تجهیزات مدرسه کار میکند و دیگران به او اعتماد کردهاند، سطوح بالاتری از مسئولیتپذیری را دارد و اینکه آیا همة انسانها «حق دارند که شخصیتشان حفظ شود»، حتی اگر سس روی لباسشان ریخته باشد؟. اگر جای این دو نفر عوض میشد، «مری» از «امیلی» چه درخواستی میکرد؟
این سوالها نشان میدهند که تنها شاهدان و آزارگران در دنیای مجازی نیستند که با معظلات اخلاقی رو به رو هستند، بلکه قربانیان این اعمال هم وضعیت مشابهی دارند. این شرایط را تصور کنید: «هیتر» دانشآموزی است که «دِرِک» و دوستانش در مورد فیلم رقص او نظرات بسیار نامناسبی را منتشر کردهاند. «هیتر» برای بررسی وضعیت فیسبوکاش به رایانة موجود در آزمایشگاه مدرسه میرود و متوجه میشود که «دِرِک» نیز اخیرا در حال استفاده از این رایانه برای بررسی کردن پروفایل فیسبوک خودش بوده و فراموش کرده از حسابش خارج شود. حال او این فرصت را دارد که به تمام عکسهای خصوصیاش دسترسی پیدا کند، پیامهای زشت از جانب او ارسال کند و یا رمز عبورش را به کلی تغییر دهد. چه کار باید بکند؟
میتوانیم کودکانی را که در مراحل اول و دوم استدلال اخلاقی قرار دارند، تشویق کنیم که به اثرات انجام چنین کاری بر روی دیگر افراد و مدرسه به طور کلی فکر کنند (پیامهای جعلی و نامناسب میتواند به احساسات دیگران صدمه بزند و این کار هم میتواند باعث ممنوع شدن فیسبوک در مدرسه شود). همچنین میتوان در مورد این موضوع بحث کرد که فیسبوک چقدر راجع به سواستفاده از حساب کاربری دیگران حساس است. از کسانی که در مراحل سوم و چهارم قرار دارند میتوان پرسید که آیا صاحب حق بودن «درک» در کنترل دارائیهایش باعث بدتر شدن اوضاع در مقایسه با نظرات نامناسب او در یوتیوب خواهد شد یا خیر. البته این سوال را هم میشود پرسید که آیا اصل «دو عمل منفی با هم، مثبت نمیشوند» در اینجا قابل کاربرد هست یا نه.
منبع: مدیا اسمارت
پاسخها